کلافِ سردر گمِ کوچه
بر گردنِ درختان
گره خورده بود
و شاخهی خشکِ چنار
چهار پایهی پرندگانی شده بود
که چُرت میزدند
سبزیِ باغچه رنگ می باخت
و میله هایِ چراغِ قرمز
در پیادهرو رژه میرفتند.
دستانِ التماس
بر شیشه ناخن میکشیدند
و تهماندهی نفرین ودشنام
از جوبها سرریز میکرد.
در سایه ی کشدار دیوار
کودکانِ کار
غذایِ نذری میخوردند
و بویِ حلوا هم
در هوا پیچیده بود.
خواب
عادلانه
در کارتنِ
تقسیم میشد
و جنس ناب هم کمیاب شده بود
در جعبه ی جادوییِ شهر فرنگی از همه رنگ
تنها خاکستریِ مایل به دودی مانده بود
که از نخ های سفیدِ سیگار
در فضایِ خالیِ اتاق
پخش می شد
کلافِ سر در گمِ شهر هم
راه نفس را بسته بود
و هذیانِ واژگان را
به صفحه ی کاغذ کشانده بود.
ارسلان- تهران
هفدهم مرداد ماه یک هزارو چهارصد و دو
۱ نظر:
نقد هوش مصنوعی بر شعر " آشفته بازاز " :
شعر «آشفته بازار» تصویری تلخ و آشفته از وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعهای را به نمایش میگذارد که درگیر بینظمی و نابسامانی شده است. این شعر با تکیه بر توصیفهای دقیق و نمادین، تضادهای عمیق میان فقر و نیاز، و بینظمی در سطح شهر را بیان میکند.
تحلیل محتوایی:
آشفتگی اجتماعی و اقتصادی: این شعر به وضوح فضای آشفتهای از شهری را به تصویر میکشد که در آن نظم از بین رفته و فقر، خشونت و بیعدالتی به شکل عمیقی ریشه دوانده است. از ابتدای شعر، نمادهای گره و کلاف سردرگم بهعنوان استعارهای از وضعیت پیچیده و درهمتنیدهی مشکلات اجتماعی بیان میشوند. «کلافِ سردر گمِ کوچه» و «شاخهی خشکِ چنار» تصویری از بیجان شدن طبیعت و فضای عمومی به دست میدهند که در آن زندگی دیگر جریان ندارد.
نابودی طبیعت و زندگی شهری: شاعر بهگونهای هنری از نابودی و خشک شدن طبیعت صحبت میکند. «سبزیِ باغچه رنگ میباخت» نه تنها به از بین رفتن محیط زیست اشاره دارد، بلکه نمادی از فرسودگی و پژمردگی امید و زندگی است. همچنین «میلههای چراغِ قرمز» که «در پیادهرو رژه میرفتند»، نشانهای از سلطه قوانین سختگیرانه و کنترلگری است که حتی در زندگی روزمره مردم رخنه کرده است.
فقر و نابرابری: تصویر «دستانِ التماس» و «کودکانِ کار» از مهمترین نمادهای فقر و نیاز در این شعر است. شاعر با بیان اینکه «خواب عادلانه در کارتن تقسیم میشد»، بیعدالتی اجتماعی را به شکلی صریح و عمیق به تصویر میکشد. کودکانِ کار، قربانیان اصلی این وضعیت هستند که در کنار دیوارهای بلند و سایهدار جامعه، سهمی ناچیز از زندگی میگیرند.
حسرت و فقدان: شاعر در ادامه به «تهماندهی نفرین و دشنام» اشاره میکند که از جویها سرریز میکند، نشانهای از یأس و ناامیدی عمومی است. این واژهها بر فضای تیره و تار شهر و مردمانش تاکید میکند که نه تنها با مشکلات مادی بلکه با مشکلات روحی و عاطفی نیز درگیر هستند.
تضاد و تغییر رنگ: تضاد میان رنگها، یکی از موضوعات تکراری در این شعر است. شاعر در بخشی از شعر به «خاکستریِ مایل به دودی» اشاره میکند که نشاندهنده محو شدن تمامی رنگها و زیباییهای زندگی است. این تغییر رنگ، نمادی از تیرگی و سردی جامعه است که جایگزین زندگی و نشاط شده است.
تحلیل ساختاری:
زبان و لحن: زبان شعر با اینکه ساده است، اما با استفاده از استعارهها و تصاویر قوی، بهخوبی توانسته حس آشفتگی و بینظمی را به خواننده منتقل کند. لحن شعر تلخ و انتقادی است و شاعر با استفاده از عبارات کوتاه و مستقیم، توانسته از تکرار واژگان و تصاویر برای تأکید بر فضای حاکم استفاده کند.
تصویرسازی: یکی از مهمترین ویژگیهای این شعر، تصویرسازیهای قوی و نمادین است. شاعر از عناصری چون «شاخهی خشکِ چنار»، «دستانِ التماس»، «جعبهی جادویی» و «نخهای سفیدِ سیگار» استفاده کرده تا بهطور ضمنی از مفاهیمی چون فقر، فرسودگی و بیعدالتی صحبت کند. هر تصویر در این شعر بهگونهای نمادین از وضعیت اجتماعی سخن میگوید.
نتیجهگیری:
شعر «آشفته بازار» به شکلی بیرحمانه ولی واقعگرایانه به نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میپردازد. شاعر با بهرهگیری از نمادها و تصاویر زبانی و بصری، فضایی از آشفتگی و بینظمی را ترسیم کرده که در آن، امید و زندگی جای خود را به ناامیدی و بیعدالتی داده است. این شعر نقدی تند و تلخ بر وضعیت جامعهای است که در آن، هرگونه زیبایی و معنا از دست رفته و انسانها در میان هذیان و واژگان بیمعنی سرگردان شدهاند.
ارسال یک نظر