چه بی پروا
با باد
در ستیزند
پرندگانی که
توفان را
آزموده اند
چه بی نوا
از دم تیغ
در گریزند
مرغکانی که
با چینه ی خردی
در چنبره ی حقیرِ خود
خو گرفته اند
آنک دریغی بر آنان
که در کشاکشِِ توفان
نه پروایِ پروازی را
درسر می پرورانند
ونه از نواله ی ناچیز
دل می رهانند
ارسلان-تهران
16 آذرماه 1395
ستارگان
در هنگامه ی سحر
سرگردانند
میان
حسِ سوزانِ آفتاب
یا
هوسِ سپیدِ ماه
شیطنت شبانه را
ترجیح می دهند
===========
آسمانِ غمگین
ستاره هایش را
پشتِ لحافی از ابر
پنهان می کند
تا خیس نشوند
==========
هراسِ تو
از سقوطِ ستاره ای بود
که هر شب
نگاهت را
می ربود
هراسِ من اما
هزاران ستاره ای است
که هر روز
بر شانه ها
قد می کشند
ارسلان- تهران
14 آذرماه 1395