کلامِ نخستین
حدیثِ
حضوری
که
نفیرِ جاودانگی را
در
جانِ حیوان دمید
و
جهان را
از
تنهایی ابدی
رهایی
بخشید
گناهِ نخستین
سرِّ
بی پناهیِ نگاهی
که
انسان سخنگو را
به
وسوسه ای کشید
و
به سان جفتِ خزنده ای
همزاد
را
درخود
پیچید
طغیانِ نخستین
افروختنِ خشمی
از سلاله ی دانایی
که
جامه ای از
جنسِ
خون و جنون پوشید
و
رنجِ مانایی بر خاک را
به
شادمانی برگزید
جادویِ نخستین
اعجازِ دستانی
که خاک را
با سر انگشتانِ بی باک
کاوید
و سر را
سر انجام بر آسمانِ سربی سائید
واژگانِ واپسین
اما
اما
حیرانیِ
بی نامی
که
باز هم
کلامِ
نخستین را
درخود
فریاد
می کشید
ارسلان- تهـران
1397/5/1