۱۳۹۷ تیر ۱۷, یکشنبه

کاش



کاش می شد
همه ی قطره هایِ شبنم را
در دامانِ ابری ریخت
باران خیز
تا با آوایِ ناودان
 هوایِ شهر
بهارانه  شود

کاش می شد
تمامیِ سبزینه ی برگها را
در پایِ درختِ برهنه ای ریخت
لبریز
 تا سایه سارِ کوچه 
 از زمزمه ی نسیم
سرشار گردد

کاش می شد
صدایِ همه ی پرندگان را
در نی لبکِ چوپانی ریخت
دل انگیز
تا خوابِ سنگینِ سنگ را
با رقص شکوفه
آشفته سازد

کاش می شد
همه ی جان را
در ریشه هایِ نازایِ جهان ریخت
بی ستیز
تا باران و درخت و پرنده 
با کوچه هایِ شهر
دیگربار
آشتی کنند

کاش می شد 
....کاش


ارسلان - تهران
1397-4-15



هیچ نظری موجود نیست: