در هماورد ی تیغ و طوفان
بالهای ققنوس بود
که از خاکستر باورهایمان
زبانه کشید و
پیش از پریدن
بر خاک ریخت
کهن تر از این
قومی در این سرزمین
عریان
رستگاری را
در تقدیس اخگری می پنداشتند
که خدایانشان
بر زمین
به امانت گذاشتند
اکنونیان
اما پنهان
در حریم امن رستگاران
آتشی از جان خویش
بی مهابا
بر افراشتند
حرمت تاوانی چنین
ودیعه ای است
در بطن بی قرار زمین
تا طلوع طوفان را
دو چندان
آسان سازد
تهران - سیزدهم آذرماه نود و هشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر