مرا به حیرانیِ خویش واگذار !
در جستجویِ بی حاصلِ کلامی
از سلالۀ سبزینه و نور
به لطافتِ ریشه هایِ نیلوفر
که با هر تلنگرِنرمِ آب
تاب می خورند
سفری سرگردان
بر قایقی که
با چکیدنِ هر قطره ای
بی هدف می چرخد
و ناخدا
راه را در بی راهه
گم کرده است
شتابِ ناگزیرِ لحظه ها
با لرزشِ شعله هایِ شمعی که
سوسویِ دیگرش را
اختیاری مهیا نیست
و هنوز
بر پای ایستاده است
مرا به ویرانیِ خویش واگذار!
ارسلان-تهران
1393-2-17
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر