چنان در خویش فرو مانده ایم
خراب
که بانگِ بلندِ هیچ ناقوسی
بیدارباشِ صبحِ پریشانمان
نمی شود
اعجازی مگر
با باران ِ قطره هایِ زلالِ شبنم
تا خماریِ اصحابِ کهف
از فریبِ شبانه ی قصه هایِ هزار و یک شب
رهایی یابد
سازی شکسته ایم
فرو افتاده در خویش
می نوازیم
بی کوک و بی مضراب
تا خواب ها را
در ترانه هایِ بی صدایمان
تکرار سازیم
ارسلان-تهران
1393-2-28
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر