۱۴۰۲ فروردین ۹, چهارشنبه

بهاری دیگربار



بهار

سواربر باره ی خرامانِ باد

تاریکیِ دشت را

با سرودی سبز

می رباید

عریانیِ اقاقی و ارغوان را

با خلعتی از شکوفه 

می آراید

تا

با سرخابِ گونه ی دخترکان

خوابِ شقایق را

تعبیر نماید


روز

زلالِ شیریِ مهتاب را

بر تارکِ افق

می افشاند

شهر

لنگ لنگان 

چارقدِ سیاه شب را

از سر به زیرمی کشاند و

آفتاب

پیراهنی با طرحِ نرگس و بنفشه

برتنِ زخمیِ زمین

می پوشاند


خاک هنوز

ویارِ باران دارد

تا با جانِ جاریِ رود

سازی بنوازد

قله ی بلندِ رهایی

با آتشِ آذرخشی بگدازد و

دیگرگونه تصویر را

بر نانوشته ی تقدیر

ترسیم سازد


بهار هم امسال

در دلِ خرابی می روید

که دیر سالی است

از سوداییِ سراب

به جان رسید و

نشانِ کویت را

از نسیم می پرسید.


ارسلان-تهران

دوم فروردین ماه یک هزار و چهارصد و دو

هیچ نظری موجود نیست: