گفته ها را
به هزار زبان
پیش از من و تو
بی شمار گفته اند
تنها ناگفته هاست
به مانندِ اعوجاجِ نقشِ ترنجی که
بر خاک می افتد
و یا لرزشِ بازوانِ شکستهِ تندیسی که
بی سخن می ماند
ناگفته هاست تنها
از حدیث نانوشته ای که
در حجمِ حقیرِ کلام
نمی گنجد
نه گم کرده ای را
در دوردست
به جستجویِ عبثی
امید بسته ام
و نه کلامی را
در سرزمینِ کُندِ دیرسالگی
به باد فراموشی سپرده ام
همه بضاعت اما
اندک گفته هایِ ناشنیده
از نقش گم شده ای است
که با افسونِ غمگینِ نگاهی
در چهارچوبِ آینه
خیره مانده است .
ارسلان-تهران
1392-12-15
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر