آسمان
سفره ی ستاره
می چید
بر ارغوان غمگین
شکوفه می دمید
شکوفه می دمید
و قناری
در قفسِ تنهایی
خوابِ رنگین کمان
می دید
وقتی تو آمدی
ابر
قبایِ بلندِ باران
می پوشید
درختِ اقاقی
چارقد سپیدش را
بر سر می کشید
و چراغانیِ کوچه
از راه می رسید
وقتی تو آمدی
کلونِ سنگینِ در
در انتظار بود
سنگ فرشِ حیاط
خاطره ی قدمهایت را
جستجو نمود
و عطرِ گل مریم و رازقی
ماتمِ خانه را
ربود
وقتی تو آمدی
چادرِ سیاهِ شب
بی طاقت لغزید
سایه ی سحر
بر سطحِ آینه رویید
دل که هواییِ تو بود
بی تاب تپید
وقتی آمدنت
تنها از خیال گذشت
ارسلان-تهران
دوازدهم خرداد ماه نود ونه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر