Saturday, 17 May 2025

اگر پرده برافتد



بی پرده شاید

پرده دری می کنم


اگر پرده برافتد

سالیانِ بسیار می باید

تا سنگ های ایستاده در خاک

از سرشکستگیِ گمنامی

به در آیند

سراغِ چکاوک سرگردان را

از نسیم بپرسی

انبوهِ بالِ شکسته

پشت هر دیوار را

بر نگاه می گشاید

شوق فریاد

از کنه جان

آنچنان رخ می نماید

که در توانِ ناتوانِ واژه و

کشاکشِ الکنِ زبان نمی آساید

 

بی پرده می گویم

اگر پرده بر افتد

دل را

در کدام چشمه ی جادویی کوثر

باید شست

تا انبانِ نهانِ نفرت

رنگِ خانه تکانی ببیند

قراری بر جانِ بیقرار

بنشیند

و لطافتِ گلبرگِ اطلسی

درسکوتِ سردِ سینه

خانه بگزیند


بی پرده می گویم

پرده اگر بر افتد

فوت و فن فریب

آنچنان رخسار دیگرگونه ای

عیان خواهد کرد

که از آشیانِ ویران هم

تاوانی بستاند و

خشک و تر را

در آتشِ جنون بسوزاند


اگرپرده هم

دمی به اجبار بر جای بماند

سخن را از هراس

با لایه های حجاب

به سویی دیگر بگرداند و

سوسوی هر شعله را

به خاموشی بکشاند

بی پرده تر از هر زمان

از پندارِ پلشتی

در نهانِ تو و من

فاش می گویم

که هر بار

تن را

با پرده ای نونوار می پوشاند




ارسلان-تهران

26 اردیبهشت 1404

  

No comments: