چشمانی منتظر
ازدحامی بی قرار
دار بستی که کوتاهی سخن را
رقم می زند
وحشت نگاهی دوخته
از پشت چشم بند سیاه
در جستجوی تصویری از
خاطره های کودکانه
ازدحامی بی قرار
دار بستی که کوتاهی سخن را
رقم می زند
وحشت نگاهی دوخته
از پشت چشم بند سیاه
در جستجوی تصویری از
خاطره های کودکانه
هلهله ی شادمانی و بهت
فریاد شکسته ای در گلو
و لرزش چند باره طنابی
تا قاطعیت عقوبت را
برمسند نشاند
کنجِ سردِ اتاقی
در انتهایِ زمین
پیکر شکسته ای مویه می کند
و نگاه سوزان کودک
سر انجامی دوباره را
تکرار می سازد
ارسلان -دبی
۱۳۹۰/۸/۲۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر