نامت
اغازینه کلامم بود
بی دریغ و استوار
پیش از گامهای سست نو باوه گی
با طپش هجاهایی که
بی اختیار
بی اختیار
سوزش دردی را در من
تکرار میکند
تکرار میکند
هنوز صدایت جاری است
در سراشیب کوچه های آبادی
با سم ضربه های مادیان کهر
لابلای نجوای لطیف چشمه های کوهستاندر سراشیب کوچه های آبادی
با سم ضربه های مادیان کهر
" پیر په ز " و " چه رخه لان "
در غروب دهکده
و کنار ساقه های خیس گندمزاری که
پیش از زایش بهاری
بی تو
زرد میشوند
یادت به خیر باد !
پیچک قدیمی
از دیوار همسایه
فرو ریخت
گلهای نسترن
با بی حوصلگی
چشم باز می کنند
شکوفه های گیلاس
پیش از شکفتن
بر خاک می ریزند و
ازدحام گلهای پر پر داوودی را
تنها در خاطراتم دنبال می کنم
باور دشواری است
هنگامی که
شاخه ها می شکنند
برگ ها بر زمین می ریزند
و گلهای باغچه پژمرده می شوند
فرود سرو پیر اما
حکایت دیگری است
به رنگ عزای همه قله های شهر
بهت بی صدای در ه های روستا
و حسرت بی امان نسلی که
هر بار
حکایت دیگری است
به رنگ عزای همه قله های شهر
بهت بی صدای در ه های روستا
و حسرت بی امان نسلی که
هر بار
کلام را با نامت آغاز میکند
ارسلان - تهران
۱۳۹۱/۰۲/۱۹
" پیر په ز " (PIR PAZ ) و" چه رخه لان " (CHRKHA LAAN ) قله های دو کوه در
" کانی سواران " ( KANI SAVARAN )در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی سنندج درکردستان
۵ نظر:
یادیان به خیر بیت ئای محمدی
فره عالی بوو ئا ئه رسه لان.
یادمان زیبائی بود ...
خاطره صفا و بزرگ منشیش
گرامی ...
یادش گرامی . باشد انسانهائی که فقط جسمشان با ما نیست و روح همیشه شادشان با ماست . با من که هیچ لحظه ای را بدون یاد او گذران نمیکنم . بودش برایم زندگی بود و پشتوانه . نبودش برایم هزاران درد یادت گرامی پدر جون
یادش گرامی.
یکی از بهترین و زیباترین شعرهاتون بود... یادش گرامی.
ارسال یک نظر