ایستاده ایم
بر تلی از خاک و خاکستر
با شانه های جراحت
و لخته های ماسیده بر بازوان رهایی
ایستاده ایم
بر ساق های خستگی
با لرزش لبهایی که غمگینانه
عشق را فریاد می کشند
بر ساق های خستگی
با لرزش لبهایی که غمگینانه
عشق را فریاد می کشند
آلاله های وحشی
در کنار دیوار قدیمی
عبور قاصدکی را
خواب می بینند
و کودکان برهنه
عطش داغ کبوتران چاهی را
با دستان خیس خود
آرام می کنند
در کنار دیوار قدیمی
عبور قاصدکی را
خواب می بینند
و کودکان برهنه
عطش داغ کبوتران چاهی را
با دستان خیس خود
آرام می کنند
نخوت هزار ساله ای است
سوگوار حادثه هایی ناگزیر
که در رگ های خشکیده
پرسه میزند
سوگوار حادثه هایی ناگزیر
که در رگ های خشکیده
پرسه میزند
و دهان گشوده ای است
شیارهای چروکیده زمین
که قطره های باران را
انتظار میکشد
شیارهای چروکیده زمین
که قطره های باران را
انتظار میکشد
ارسلان -تهران
۱۳۹۱/۰۲/۲۱
۱ نظر:
انتظار
رفتن
نرسیدن
دوباره رفتن
آغازها و آغازها
امید بر بنیانهای پوچی
منتظران تشنه
تشنهگان منتظر
***
در تکررآیینهها سیمرغ را انتظار میکشیم
درختان سبز خواهند شد
وما انتظار میکشیم
(( عشق ما را صدا خواهد زد ))
((حتی وقتی که نباشیم))
ارسال یک نظر