تو سبز بودی
تو سبز بودی
که هنوز
در انتظارِ روز
پس کوچه هایِ شهر هم
نفس میکشند
تو سبز بودی
که هنوز
از سُلالهی درختانِ ارغوان
کودکان
غنچه میکنند و
شاخههایِ برهنه
با واپسین سوزِ زمستان
لَچَکِ رنگین
بر سر میکشند
تو سبز بودی
که هنوز
پشتِ پرچینِ باغ
نگاهِ موّاجِ ابر
عطشِ گلِ سرخ را
سیراب میکند و
کبوترانِ چاهی
با زلالِ شبنم
هر صبحدم
وضو را تازه می سازند
تو سبز بودی
که هنوز
بر سفرهی هفت سینِ زمین
سبزهها قد میکشند
شکوفهی درختِ سیب
رنگین میشود
نذرِ سمنویِ مادربزرگ
با دودِ اِسپند و عُود
به باور می نشیند
و ماهیِ حوض
با سرخابِ سنجد و سماق
شرم از عریانی را
می پوشاند
تو سبز بودی
که هنوز
با هر صدایِ باران
دل در هوایت
می سُراید
سرزمینم
ارسلان- تهران
نهم دی ماه یکهزار و چهارصد
( 1 )
نقد و بررسی شعر توسبز بودی
شعر «تو سبز بودی» از ارسلان به طور کلی بر پایهی پیوند عمیق بین انسان و طبیعت استوار است و با بهرهگیری از تصاویری سرزنده و نمادهای سبزی و حیات، به موضوع زندگی و امید میپردازد. این شعر در قالب سپید و با بیانی شاعرانه و استعاری، زیباییهای نهفته در طبیعت و تجدید حیات را به تصویر میکشد. در نقد و تحلیل این شعر، میتوان آن را از چندین جنبه بررسی کرد.
۱. بررسی زیباییشناسی
شعر دارای غنای ادبی است و تصاویر شعری سرشار از رنگ، بوی طبیعت و جزئیات زیباست. استفاده از کلمات همچون «سبز»، «درختان ارغوان»، «گل سرخ»، و «سبزهها» نمادهای زندگی و جوانهزنی را در ذهن خواننده تداعی میکند و به تقابل بین زندگی و مرگ در بطن طبیعت اشاره میکند. استفاده از واژگان با موسیقی درونی به غنای ادبی شعر میافزاید.
۲. تحلیل جامعهشناختی
در این شعر، "سبز بودن" نمادی از امید، پایداری و استمرار زندگی است. "تو" در این شعر میتواند نمادی از خود شاعر، جامعه یا حتی مخاطب باشد. این ویژگی سبز بودن به مثابه نوعی پایداری در برابر دشواریها و سختیهای جامعه تعبیر میشود. همچنین اشاره به سفرهی هفتسین، اسطورهها و نمادهای سنتی ایرانی در بخشهایی از شعر، پیوند شاعر را با فرهنگ و آیینهای ملی خود به تصویر میکشد.
۳. بررسی ساختاری
شعر از تکرار جملهی "تو سبز بودی که هنوز..." بهره میگیرد که نه تنها تأکیدی بر مفهوم اصلی شعر است، بلکه به عنوان ساختار ماندگار و تقویتکنندهای در طول شعر عمل میکند. تکرار این عبارت، مانند موتیفی موسیقایی، هر بند را به بندهای دیگر پیوند میزند و به خواننده احساس همگونی و انسجام میدهد.
۴. تحلیل مفهومی و زبانی
"تو سبز بودی" به مثابه یک بیان استعاری از پایداری و زندگی، مفهومی نو را میآفریند. در زبان این شعر، از استعارههای بیانی و ایماژهای زنده استفاده شده که هریک به نوعی توصیف حیات و شکوفایی هستند. شاعر با استفاده از زبان ساده و روان، مفاهیم عمیقی همچون تجدید حیات و امید را در دل طبیعیترین پدیدهها بیان میکند و مفهومی از تولد و حیات دوباره را به تصویر میکشد.
۵. تکنیکهای ادبی
در این شعر، تکنیکهای تکرار، استعاره، نمادپردازی و ایماژسازی به خوبی بهکار گرفته شده است. برای مثال، تکرار «تو سبز بودی» علاوه بر تقویت مفهوم اصلی، موجب ریتمیک شدن شعر میشود. از نمادهایی چون «سبزهها»، «درختان ارغوان» و «سفرهی هفتسین» نیز برای بیان مفاهیم جدید استفاده شده است.
۶. روانشناسی شعر
در این اثر، روانشناسی حیات و رابطهی انسان با طبیعت بازنمایی شده است. با بهرهگیری از عناصر طبیعت و تصویرسازیهای لطیف، شاعر نوعی همآوایی روانی و معنوی بین انسان و طبیعت را به نمایش میگذارد که احساس سبزی و زندگی را در مخاطب برمیانگیزد. تکرار «تو سبز بودی» به نحوی به خواننده احساس پیوند با طبیعت و نیروی زندگی را القا میکند.
۷. موسیقایی
شعر با استفاده از واژههایی موزون و جملهبندیهای نرم و هماهنگ، احساس آرامش و لذت موسیقایی را به مخاطب القا میکند. هر بند به گونهای ساخته شده که با خواندن آن، نوعی ریتم و آهنگ درونی را در ذهن مخاطب جاری میکند. برای نمونه، استفاده از کلماتی نظیر "نفس میکشند"، "غنچه میکنند"، و "دل در هوایت میسُراید" همگی به ریتم درونی شعر کمک میکنند.
۸. ایماژ و استعاره
در این شعر، ارسلان با بهرهگیری از استعارهها و ایماژهای گوناگون، تصویری زنده و پویا از طبیعت و حیات ارائه میدهد. برای نمونه، "شاخههای برهنه" که "لچکِ رنگین بر سر میکشند" به زیبایی نمایانگر پایداری در برابر سرما و رنج زمستان است. این تصویر، زمستان را نمادی از سختیها و بهار را به عنوان نماد امید و تجدید حیات به تصویر میکشد.
۹. مقایسه با اشعار جهانی
در مقایسه با اشعار شاعران جهانی که به طبیعت پرداختهاند، مانند رابرت فراست، این شعر نیز طبیعت را به عنوان یک منبع بیپایان از امید و زندگی مینگرد. مشابهتهای بسیاری با اشعاری همچون «آتش و یخ» از رابرت فراست و «دریای پرشکوه» از جان کیتس دارد که هرکدام با استفاده از عناصر طبیعی به بیان مفاهیم انسانی پرداختهاند.
امتیازدهی
از نظر زیباییشناسی، شعر "تو سبز بودی" امتیاز بالایی دارد، چرا که از غنای زبانی و تصاویر زیبا بهرهمند است. همچنین از دید جامعهشناسی، ارتباط خوبی با فرهنگ ایرانی برقرار میکند و از تکنیکهای قوی همچون تکرار و نمادپردازی بهره میبرد. به طور کلی این شعر نمرهای در حدود ۹ از ۱۰ میگیرد.
نتیجهگیری
شعر "تو سبز بودی" با ارائهی تصاویری پرجنبوجوش و بهرهگیری از طبیعت به عنوان نماد حیات، به مخاطب احساس امید و شادی میبخشد. زبان روان، تصاویر زنده و هماهنگی درونی آن، این اثر را به شعری شاخص و قابل توجه تبدیل کرده است. ارسلان با استفاده از طبیعت به بیان موضوعات عمیق و انسانی پرداخته و نوعی هماهنگی معنوی بین انسان و طبیعت را به نمایش گذاشته است.
( 2 )
تحلیل جامع و مقایسهای شعر «تو سبز بودی» ارسلان محمدی با سایراشعار
شعر «تو سبز بودی» از ارسلان محمدی با بهرهگیری از استعارههای طبیعت و تصاویر زنده، پیوند عمیق انسان و طبیعت را به نمایش میگذارد. این شعر با استفاده از زبان ساده، تکرار هنرمندانه و نمادهای غنی فرهنگی، احساس امید و جاودانگی را به خواننده القا میکند. برای بررسی دقیق این اثر، آن را از جنبههای زیباییشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی و روانشناسی تحلیل کرده و سپس آن را با نمونههایی از اشعار جهانی مقایسه میکنیم.
۱. تحلیل زیباییشناسی: تکنیکها و نمونههای ادبی
تکرار هنرمندانه
در این شعر، عبارت «تو سبز بودی که هنوز...» در هر بند تکرار میشود که هم تأکیدی بر مفاهیم پایداری و استمرار زندگی دارد و هم ریتمی هماهنگ و موسیقایی به شعر میبخشد.
مثال:
"تو سبز بودی که هنوز
بر سفرهی هفتسینِ زمین
سبزهها قد میکشند
شکوفهی درختِ سیب
رنگین میشود..."
این ساختار تکراری، همانند موتیف موسیقایی، مخاطب را در جریان پیوستهای از تصاویر طبیعی و معناهای عمیق قرار میدهد.
استعارههای غنی
شاعر با استفاده از استعارههای تصویری، به طبیعت روحی انسانی میبخشد. برای مثال:
"شاخههای برهنه
با واپسین سوزِ زمستان
لچکِ رنگین
بر سر میکشند."
در این بخش، «شاخههای برهنه» به نوعی یادآور انسانهایی است که در برابر سختیهای زندگی ایستادگی میکنند و «لچکِ رنگین» نمادی از پوششی است که طبیعت بر تن میکشد تا سرزندگی را از نو تجربه کند.
۲. تحلیل جامعهشناسانه: پیوند با فرهنگ ایرانی
شاعر با اشاره به نمادهای فرهنگ ایرانی مانند «سفره هفتسین» و «نذر سمنو»، پیوند عمیق خود را با آیینهای ملی و مذهبی ایران به تصویر میکشد.
مثال:
"بر سفرهی هفت سینِ زمین
سبزهها قد میکشند
شکوفهی درختِ سیب
نذرِ سمنویِ مادربزرگ."
اینجا «سفرهی هفتسین» نمادی از نوزایی، نوروز و آغاز بهار است که در فرهنگ ایرانی به عنوان نشانهای از امید و تجدید زندگی شناخته میشود. همچنین «نذر سمنو» اشاره به باورهای قدیمی است که اهمیت ایمان و سنتهای گذشتگان را نشان میدهد.
۳. تحلیل انسانشناسانه و روانشناسی: ارتباط انسان با طبیعت
شعر با پیوند میان انسان و طبیعت، احساس آرامش و امید را در ذهن مخاطب برمیانگیزد. «سبز بودن» در اینجا نماد حیات و زندگی است که در دل طبیعت نهفته است و انسان با توجه به آن میتواند به آرامش دست یابد.
نمونه:
"تو سبز بودی که هنوز
نگاهِ موّاجِ ابر
عطشِ گلِ سرخ را
سیراب میکند."
عبارت «نگاهِ موّاجِ ابر» به تصویری از بارش و زنده کردن زمین اشاره دارد که میتواند بازتابی از احساسات عمیق انسانی باشد که از طبیعت نیرو میگیرد و امید و زندگی را در دلها زنده میکند.
۴. مقایسه با اشعار جهانی
مقایسه با شعر «آتش و یخ» از رابرت فراست
در شعر «آتش و یخ»، رابرت فراست به تضادهای عمیق انسانی چون عشق و نفرت پرداخته و طبیعت را به عنوان وسیلهای برای بیان احساسات استفاده کرده است. این موضوع شباهتی با شعر «تو سبز بودی» دارد که از عناصر طبیعت برای بیان امید و سرزندگی استفاده میکند.
ویژگی | شعر «تو سبز بودی» - ارسلان | «آتش و یخ» - رابرت فراست |
---|---|---|
نمادپردازی طبیعت | استفاده از سبزی و رشد به عنوان نماد زندگی و امید | استفاده از آتش و یخ به عنوان نماد عشق و نفرت |
پیام اجتماعی و فرهنگی | پیوند با فرهنگ و آیینهای ایرانی مانند سفره هفتسین | اشاره به احساسات جهانی چون عشق و نفرت |
تکنیکهای ادبی | تکرار و استعارههای بصری از طبیعت | ایجاز و نمادپردازی قوی |
مقایسه با «به یک بلبل» از جان کیتس
در شعر «به یک بلبل»، جان کیتس بلبل را به عنوان نماد جاودانگی و زیبایی به کار میگیرد و آن را نمایندهای از طبیعت و زمان میداند. در شعر ارسلان نیز سبز بودن نمادی از جاودانگی و پایداری است که در دل طبیعت ایرانی ریشه دارد.
ویژگی | شعر «تو سبز بودی» - ارسلان | «به یک بلبل» - جان کیتس |
---|---|---|
نمادپردازی | سبز بودن به عنوان نماد زندگی و تداوم | بلبل به عنوان نماد جاودانگی و زیبایی |
پیام اجتماعی | پیوند با ارزشها و آیینهای ایرانی | تأکید بر زیبایی و جاودانگی طبیعی |
ابعاد روانشناختی | امید و پایداری در برابر مشکلات | آرامش و الهام از زیبایی طبیعت |
۵. نتیجهگیری و ارزشگذاری
شعر «تو سبز بودی» ارسلان با ترکیب زیباییشناسی زبانی، استعارههای غنی و ارتباط عمیق با فرهنگ ایرانی، مفاهیمی همچون امید، پایداری و تجدید حیات را به خواننده القا میکند. این شعر با تکیه بر نمادها و تکنیکهای ادبی، در کنار اشعار کلاسیک جهان قرار میگیرد و توانسته است مخاطب را به تأمل در رابطه انسان و طبیعت وادارد.
با توجه به تحلیلهای بالا و مقایسه با اشعار جهانی، میتوان این اثر را امتیاز ۹ از ۱۰ داد و آن را اثری شاخص در شعر معاصر فارسی دانست که ارزشهای فرهنگی و اجتماعی خاصی را به نمایش میگذارد.
ابعاد زبانشناختی و زیباییشناسی در شعر «تو سبز بودی»
شعر «تو سبز بودی» از ارسلان محمدی نمونهای از شعر سپید فارسی است که با بهرهگیری از زبانی ساده، اما پر از استعارههای خلاقانه، توانسته است پیوندی عمیق بین انسان و طبیعت ایجاد کند. در ادامه به تحلیل زبانشناختی و زیباییشناسی این شعر میپردازیم و نحوه استفاده از تکنیکهای ادبی و زبانی را بررسی میکنیم.
تحلیل زبانشناسی
۱. واژهگزینی و انتخاب کلمات
در این شعر، شاعر با دقتی خاص از کلماتی استفاده کرده است که با مفهوم طبیعت و حیات ارتباط دارند. واژههایی چون «سبز»، «کودکان»، «درختان ارغوان»، «گل سرخ» و «باران» همگی انتخابهایی هوشمندانهاند که به نوعی زندگی و پویایی را به ذهن متبادر میکنند. این کلمات، علاوه بر تداعی معانی اصلیشان، به خلق تصویری از تجدید حیات و استمرار زندگی کمک میکنند.
۲. استفاده از تکرار
یکی از عناصر اصلی در زبانشناسی این شعر، استفاده از تکرار به عنوان یک تکنیک زبانی است. عبارت «تو سبز بودی» در آغاز هر بند تکرار میشود و این تکرار به شعر یک ریتم ثابت و پیوستگی معنایی میبخشد. این تکنیک نه تنها به تأکید بر موضوع شعر کمک میکند، بلکه به نوعی مخاطب را به همراه شعر و تصاویر آن به جلو میبرد و پیوسته به یاد او میآورد که عنصر اصلی شعر، سبزی و زندگی است.
۳. استعاره و ایماژسازی
شاعر از استعارهها و تصاویر زبانی استفاده کرده تا مفاهیم عمیقتری را به نمایش بگذارد. برای مثال:
«تو سبز بودی که هنوز از سُلالهی درختانِ ارغوان کودکان غنچه میکنند.»
در این بخش، شاعر با استفاده از «کودکان غنچه میکنند» تصویری از تولد و رشد را به نمایش میگذارد. به این ترتیب، «کودکان» نمادی از امید و آغازهای جدید هستند که در دل طبیعت نهفتهاند. این استعارههای زبانی به شعر عمق و غنای بیشتری میبخشند و مفاهیم پیچیدهتری را بیان میکنند.
۴. ساختار زبانی و جملهبندی
شعر از جملات کوتاه و پراکنده استفاده میکند که هر کدام مفهومی جداگانه را بیان میکنند. این جملهها به نحوی تنظیم شدهاند که حس هماهنگی و هارمونی را به خواننده منتقل میکنند. برای مثال:
«تو سبز بودی که هنوز نگاهِ موّاجِ ابر عطشِ گلِ سرخ را سیراب میکند.»
این جملهها به صورت جداگانه معنا دارند، اما در کنار هم یک تصویر بزرگتر و هماهنگ از طبیعت و زندگی را به تصویر میکشند.
ابعاد زیباییشناسی
۱. نمادپردازی
شعر «تو سبز بودی» بهخوبی از نمادهای طبیعی برای بیان مفاهیمی چون امید، حیات و تجدید استفاده کرده است. سبز بودن در این شعر نمادی از زندگی و پایداری است. نمادهایی مانند «درختان ارغوان»، «سبزهها»، و «کبوتران چاهی» همگی به نوعی از سرزندگی و ارتباط انسان با طبیعت اشاره دارند.
مثال:
«تو سبز بودی که هنوز بر سفرهی هفت سینِ زمین سبزهها قد میکشند.»
اینجا، سبزهها که نمادی از زندگی و سرزندگی در فرهنگ ایرانی هستند، به عنوان تجسمی از تجدید حیات و امید در شعر ظاهر میشوند.
۲. موسیقی درونی و ریتم
شعر با استفاده از تکرار و جملههای کوتاه و موزون، دارای یک ریتم درونی ملایم و دلنشین است. هر بند با عبارت «تو سبز بودی که هنوز» آغاز میشود که باعث ایجاد یک هماهنگی در کل شعر میشود و حالتی مانند یک نغمه آرامشبخش را به وجود میآورد.
این موسیقی درونی، به دلیل استفاده از واژگان نرم و هماهنگ، مانند «سبز»، «کودکان»، «غنچه»، «کبوتر»، «شبنم»، و «باران» به خوبی احساس میشود. این کلمات نه تنها به مفاهیم شعری کمک میکنند، بلکه به زیبایی موسیقایی شعر هم میافزایند.
۳. تصویرسازی و ایماژپردازی
شاعر با استفاده از تصویرسازیهای بصری و حسی، طبیعت را به گونهای زنده و ملموس به تصویر میکشد. این تصاویر باعث میشوند تا خواننده نه تنها مفاهیم شعر را بفهمد، بلکه آنها را حس کند.
مثال:
«کبوترانِ چاهی با زلالِ شبنم هر صبحدم وضو را تازه می سازند.»
در این بند، تصویری از کبوتران که با شبنم وضو میگیرند، به خواننده احساس طراوت و آرامش صبحگاهی را القا میکند. این تصویرسازی علاوه بر زیبایی هنری، نوعی اتصال معنوی و الهی را در دل طبیعت به نمایش میگذارد.
۴. بهرهگیری از عناصر فرهنگ ایرانی
شاعر با استفاده از عناصری همچون «سفرهی هفتسین» و «نذر سمنو» پیوندی با فرهنگ و آیینهای ایرانی برقرار میکند. این تصاویر علاوه بر پیوند شعر با ریشههای فرهنگی، به خواننده حس آشنایی و نزدیکی میبخشد.
مثال:
«نذرِ سمنویِ مادربزرگ با دودِ اِسپند و عُود به باور می نشیند.»
در این بخش، شاعر با استفاده از عناصری از آیینهای سنتی ایرانی به خواننده احساس نزدیکی و پیوند با فرهنگ ملی را منتقل میکند.
نتیجهگیری
از نظر زبانشناختی، شعر «تو سبز بودی» با استفاده از واژهگزینی دقیق، تکرارهای هنرمندانه، استعارههای خلاقانه و ساختاری منسجم، توانسته است اثری جذاب و پراحساس خلق کند. این شعر از نظر زیباییشناسی نیز با استفاده از نمادها، تصاویر زنده، و پیوند با آیینهای فرهنگی ایرانی، تجربهای غنی و عمیق از امید و زندگی را به خواننده ارائه میدهد.
به طور کلی، شعر «تو سبز بودی» نمونهای از ترکیب موفق زبان و زیباییشناسی است که توانسته است طبیعت و زندگی را به شکلی زیبا و ماندگار به تصویر بکشد. این شعر، با غنای زبانی و ارتباط با فرهنگ ایرانی، از جنبههای مختلف ارزشمند است و توانسته است پیامی از زندگی و امید را به خواننده انتقال دهد.
نوآوریهای ادبی در شعر «تو سبز بودی» و جایگاه آن در شعر معاصر فارسی
شعر «تو سبز بودی» از ارسلان محمدی به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد در ساختار، محتوا و زبان از جایگاهی خاص در میان اشعار معاصر فارسی برخوردار است. این شعر به شیوهای نوآورانه توانسته است از عناصر طبیعت و نمادهای فرهنگی ایرانی استفاده کرده و ارتباط عمیقی میان انسان و طبیعت ایجاد کند. در اینجا به نوآوریهای این اثر و جزییات امتیازدهی آن از جنبههای مختلف میپردازیم.
نوآوریهای ادبی در «تو سبز بودی»
۱. استفاده از طبیعت به عنوان نیروی زنده و پویا
یکی از ویژگیهای برجسته شعر، استفاده از عناصر طبیعت به عنوان موجوداتی زنده و پویاست که به زندگی انسانی پیوند دارند. برخلاف بسیاری از اشعار طبیعتگرا که طبیعت را صرفاً به عنوان پسزمینهای زیبا توصیف میکنند، این شعر طبیعت را به صورت عاملی فعال و حیاتبخش به تصویر میکشد. شاعر با تکرار عبارت «تو سبز بودی» به نوعی به طبیعت شخصیت بخشیده و آن را به عنصری زنده و حامی در زندگی انسان تبدیل کرده است.
۲. پیوند شعر با نمادهای فرهنگی ایرانی
استفاده از عناصر و نمادهای فرهنگ ایرانی مانند «سفرهی هفتسین»، «نذر سمنو»، و «دودِ اسپند» در شعر، پیوندی قوی با فرهنگ بومی ایجاد کرده است. این نوآوری به مخاطب احساس نزدیکی بیشتری به شعر میدهد و همزمان مفهوم جهانیتری از زندگی و پایداری را با استفاده از نمادهای فرهنگی ایران به نمایش میگذارد.
۳. ریتم و هماهنگی درونی از طریق تکرار
ساختار تکراری شعر که با جملهی «تو سبز بودی که هنوز...» آغاز میشود، نوآوری دیگری است که به موسیقی درونی شعر کمک میکند و به اثر انسجامی ویژه میبخشد. این تکرار علاوه بر ایجاد ریتم، خواننده را به تأمل در معنای عمیقتر شعر دعوت میکند و پیام اصلی را تقویت میکند.
۴. بهرهگیری از ایماژ و استعارههای زنده
در این شعر، از ایماژهایی همچون «کودکان غنچه میکنند»، «کبوتران چاهی با زلال شبنم وضو میگیرند» و «شاخههای برهنه لچکِ رنگین بر سر میکشند» به گونهای بهره برده شده که در ذهن مخاطب تصاویری پویا و زنده ایجاد میکند. این ایماژها به گونهای هستند که حس و حال هر صحنه را به مخاطب القا میکنند و او را به دنیای شعر وارد میسازند.
جزییات امتیازدهی به شعر «تو سبز بودی»
با توجه به جنبههای مختلف شعری، میتوان به این اثر از چند منظر امتیاز داد. این امتیازها بر اساس معیارهای زیباییشناختی، زبانشناسی، نوآوری، و تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی ارائه شدهاند.
معیار | توضیح | امتیاز (از ۱۰) |
---|---|---|
زیباییشناسی و تصویرسازی | استفاده از تصاویر زنده و استعارههای نو | ۹ |
نوآوری | بهرهگیری از تکرار ساختاری و ایجاد هماهنگی و ریتم | ۹ |
زبانشناسی | واژهگزینی دقیق و هماهنگ با مفاهیم شعر | ۸ |
استفاده از نمادهای فرهنگی | پیوند عمیق با فرهنگ و آیینهای ایرانی | ۹ |
تأثیرگذاری و ارتباط با مخاطب | ایجاد حس امید و پایداری با استفاده از طبیعت | ۸ |
جمعبندی امتیازات
به طور کلی، این شعر توانسته است در ابعاد مختلف امتیازات بالایی کسب کند. میانگین امتیازات، ۸.۶ از ۱۰ است که نشاندهنده ارزش بالای این شعر از لحاظ ساختار و محتوا در شعر معاصر فارسی است.
No comments:
Post a Comment