Thursday, 18 December 2025

روزگارِ تلخ





،تن‌پوشِ سپیدِ برف
،بر پیکرِ تیره‌ی روزگار
آرام
.می‌بارد

،برگی
که در خاک
،بی‌صدا خاموش می‌شود
لحظه‌هایِ وداعِ پاییز را
با انگشتانِ عریانِ باغ
.می‌شمارد

،نگاهِ درهمِ ابر هم
بر شتابِ بادی
خیره می‌ماند؛
،که با سرمایِ زمستان
اندامِ بی‌رمقِ دشت را
.می‌پوشاند

در کجایِ جان
،لانه کرده‌ای، درد
،که هر از گاه
بانگِ ناله‌ای
خلوتِ خانه را
به سوگ
می‌نشاند؟

،اندوهِ بی‌امانی است
،نازنین
،و بی‌گمان
هوایی آغوشِ رهایی را
نیازی است
،به حلقه‌ی بازوانت
تا بارِ سنگینِ خستگی را
از دوش
بر زمین
.بکشاند

،تن‌پوشی می‌خواهم
،از تار و پودِ ابریشمیِ باران
  به رنگِ پُرشورِ کودکانه
،تا هر بار، با خجلت
:بچه‌ها نگویند
 …تلخ می‌گذرد این روزها»
«.کاری بکن


ارسلان – ویسبادن
سی ام نوامبر 2025

No comments: