۱۳۹۸ مرداد ۸, سه‌شنبه

نجوای باران




از لابلایِ کدام رویا
در من نظر کرده ای
که اشتیاقِ در خواب دیدنت
دیری است
بیداری را از چشمانم
می رباید

در زهدانِ کدام بوته ی وحشی
جا خوش کرده ای
که پیش از
انفجارِ اولینِ جوانه
بر شاخه ی نونهالیت
دخیل می بندم

گیسوانِ آشفته ی کدام نسیم را
با بالِ نفس هایت می بافی
که خروسخوانِ سحر
بویِ بهار را
در تعبیر دارد

زنهار که قاصدکِ سخن چین
رازِ زمزمه ها را
بر باد می دهد
و نجوایِ باران
رد ی نمناک را
از گونه ها
پاک می کند

ارسلان - تهران
  هفتم مرداد ماه ۹۸  

هیچ نظری موجود نیست: