۱۳۹۷ خرداد ۳۰, چهارشنبه

برای احمد کایا




نمیدانم
از کجایِ ناکجایِ جهان
ترانه ای آغاز کنم
تا سکوتِ سازِ شکسته ات
با شوری
دمساز شود

نمیدانم
از کدام سوزِ بی سامان
نوایِ ناشنیده ات را 
با زخمه هایی بر جان
بنوازم
تا دلشوره هایم را
آرام سازم


نمیدانم
امروز
یا درهمه ی آن روزهایِ دیر باز
رازت را
در کدامین خاک بجویم
که هنوز
 با شنیدنِ هر آواز
بی  زخمه ای
سازت 
می نوازد


ارسلان-تهران
۱۳۹۷/۳/۲۹

هیچ نظری موجود نیست: