۱۴۰۲ فروردین ۷, دوشنبه

بغض آسمان







 

ابری‌ترین بغضِ هوسناکِ آسمان!


چشمانت

از چِکّه‌ی کدام چشمه‌ی کهکشان

رنگِ باران گرفت

که بادِ بی‌تاب هم

از شتابِ قدمهایت

بر سینه ی زمین می کوبید

 

بارویِ بلندِ باورم

تنها از آوازِ پروازی فروریخت

که بی‌بهانه ساز کردی

در روزگاری که

رخسارِ زردِ برگ هم

از وهمِ طوفان

بر خاکِ سرد

کِز کرده بود

و بارانِ بی امانِ شبانه

نقشِ نگاهت را

از قابِ قدیمیِ پنجره

پاک می‌کرد

 

بارانی‌ترین رویایِ رهایِ ابر!


طعمِ بی‌بدیلِ لبخندت

مطلعِ همه‌ی خواب‌هایی است

که ازدحامِ روز را

در تنِ تنهاییِ کوچه

بیدار می‌سازد و

سایه‌یِ سربیِ دیوار

از مستیِ بی‌مهارِ خیالت

دل به دریایِ نور می‌بازد


همیشگی‌ترین بهار

ای یار!


بر تشنگیِ کویریم

باز

بی هوا 

ببار.

 

ارسلان -تهران

24 اسفند ماه 1401

هیچ نظری موجود نیست: