۱۴۰۳ مهر ۱۰, سه‌شنبه

نقد و بررسی شعر زمینِ بی زمان

 



                                                   زمینِ بی زمان


دل بر "بی‌نشانی" بسته‌ایم
که هر سال بهار را
با رنگِ وحشیِ شقایق و نیلوفر
بر بومِ خاکستریِ خاک
نقش می‌زد

زَمهَریرِ زمستان را
با رویایِ شاخه‌هایِ درخشانِ خورشید
تاب می‌آورد

و از بانگِ بلندِ پرندگانِ عاشق
سرودِ رود را
بر تشنگیِ دشت
جاری می‌کرد

از گندمِ نادیده ی کدام فردوس
نطفه‌ی دوزخ را
در زهدانِ زمین کاشتیم
که رقصِ روانِ چشمه‌ها
از چشم زخمِ نگاهمان خشکیدند

کبوترانِ چاهی
از هراسِ سقوطِ صدایشان
مُهرِ سکوت
بر لب گزیدند و

آویزِخوشه‌هایِ فلکی
از وحشتِ شومیِ شب
به گوشه‌یِ شرمگینِ ابر خزیدند

انگار
در "بی زمانی" مانده‌ایم
که هر بار
بر نَطْعِ خونینِ روزگار
قامتِ بلندِ سرو و سپیدار را
با چراغان و هلهله
بر دار می‌کشند
تا
دربساطِ حقیرِ کوی و بازار
هرازگاه
هرز گیاهیِ
خود را به رخ بکشاند و
از ناکجایِ برزخ
سایه‌یِ سهمگینِ تردید را
بر مسندِ داوری بنشاند.

ارسلان-تهران
دهم تیرماه یکهزاروچهارصد و دو

 


پیشگفتار


شعر "زمینِ بی‌زمان" اثری با رویکردی فلسفی و اجتماعی از ارسلان است که با زبانی استعاری و ترکیب‌های خیال‌انگیز، مسئله گذر زمان، طبیعت، و تاثیرات منفی انسان بر محیط زیست و جامعه را به تصویر می‌کشد. ارسلان در این شعر به بررسی مفاهیمی مانند بی‌زمانی، زوال طبیعت، و تضاد بین زیبایی طبیعی و تباهی ناشی از فعالیت‌های انسانی می‌پردازد.

تحلیل ساختاری

شعر با ترکیبی از تصاویر زیبا و طبیعی آغاز می‌شود. او از شقایق و نیلوفر که نمایندگان زیبایی و زندگی در طبیعت هستند، برای تجسم بهار و شکوه آن استفاده می‌کند. "بوم خاکستری خاک" نمادی از زمینی است که باوجود خاکستری بودن و بی‌روحی، همچنان با طبیعت زیبا تزیین می‌شود. این تصویر، تقابلی بین طبیعت زیبا و شرایط انسانی می‌سازد.

در ادامه، شاعر با "زَمهَریرِ زمستان" و "رویای شاخه‌های درخشان خورشید"، تلاش انسان برای تحمل سختی‌های زندگی و امید به آینده بهتر را به نمایش می‌گذارد. استفاده از اصطلاح "بانگ بلند پرندگان عاشق" و "سرود رود" نمادی از زندگی پرتحرک و سرزندگی است که حتی در شرایط سخت نیز جریان دارد.

نقد محتوایی

نقطه عطف شعر در بیت "از گندم نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدان زمین کاشتیم" ظاهر می‌شود. این بخش، نشان‌دهنده انتقاد شدید شاعر از تاثیرات منفی و تخریبی انسان بر طبیعت است. شاعر در این بخش از واژه‌های سنگین و مفاهیم متضاد مانند "فردوس" و "دوزخ" استفاده می‌کند تا نشان دهد که انسان با فعالیت‌های خود، زمین را از بهشتی که باید می‌بود به دوزخ تبدیل کرده است.

استعاره‌های "کبوتران چاهی" و "آویز خوشه‌های فلکی" به ترس و سکوت طبیعت در مقابل تخریب‌های انسانی اشاره دارند. این تصاویر به خوبی حس سرگردانی و تردید انسان را در جهانی که به‌طور پیوسته در حال نابودی است، بیان می‌کنند.

در قسمت پایانی، مفهوم "بی‌زمانی" در شعری که به گذشته و حال و آینده انسان می‌پردازد، برجسته‌تر می‌شود. شاعر با استفاده از کلمات "نطع خونین" و "قامت بلند سرو و سپیدار" به تاریخ تکرارشونده خشونت و ظلم اشاره می‌کند. در اینجا ارسلان با تصاویر نمادین سرو و سپیدار، که نمادهایی از شجاعت و ایستادگی هستند، نشان می‌دهد که چگونه ارزش‌های انسانی به ناحق قربانی می‌شوند.

نتیجه‌گیری

"زمینِ بی‌زمان" شعری است که نه‌تنها به مسائل زیست‌محیطی و تخریب طبیعت اشاره دارد، بلکه از لحاظ فلسفی به معنای گذر زمان و بی‌اعتنایی انسان به تاریخ و طبیعت نیز پرداخته است. این شعر با استعاره‌های غنی و تصاویر شاعرانه قوی، توانسته است نقدی از وضعیت کنونی جهان و سرگردانی انسان در برابر مشکلات خودساخته‌اش ارائه دهد.




مضمون، محتوی و مفاهیم



شعر "زمینِ بی‌زمان" ارسلان دارای مضامین و مفاهیمی عمیق و چندلایه است که به نگرانی‌های انسان درباره طبیعت، زمان، و تاثیرات منفی فعالیت‌های انسانی بر محیط زیست و اجتماع می‌پردازد. در زیر به مهم‌ترین مفاهیم و مضامین شعر اشاره می‌شود:

۱. تخریب طبیعت و محیط زیست

یکی از اصلی‌ترین مضامین این شعر، تخریب محیط زیست و تاثیرات منفی انسان بر طبیعت است. شاعر از نمادهایی مانند شقایق، نیلوفر، و چشمه برای توصیف زیبایی‌های طبیعی استفاده می‌کند و سپس به بیان این می‌پردازد که چگونه فعالیت‌های انسانی، به ویژه در قرون اخیر، به نابودی این زیبایی‌ها انجامیده است. این مضمون در بیت‌هایی مانند "از گندم نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدان زمین کاشتیم" به وضوح دیده می‌شود. شاعر از ترکیب‌های متضاد بهشت و جهنم برای بیان این تغییر و تخریب استفاده می‌کند.

۲. زمان و بی‌زمانی

مفهوم "بی‌زمانی" در عنوان و بخش‌های مختلف شعر نمود پیدا می‌کند. شاعر به حالتی از بی‌زمانی اشاره می‌کند که در آن، وقایع به طور تکراری و بی‌پایان در حال رخ دادن هستند. این مفهوم می‌تواند نمادی از بی‌توجهی انسان به درس‌های تاریخی و ناتوانی در جلوگیری از تکرار اشتباهات باشد. در این بی‌زمانی، طبیعت و انسان گرفتار یک چرخه نابودی و احیا شده‌اند، اما با هر بار تکرار، روند تخریب شدیدتر می‌شود.

۳. سرگردانی و تردید انسان

شاعر در بخش‌های مختلف شعر به سرگردانی انسان در دنیای مدرن اشاره می‌کند. این سرگردانی نه تنها در روابط انسان با طبیعت، بلکه در ارتباط با زمان، تاریخ، و ارزش‌های اخلاقی دیده می‌شود. مفاهیمی مانند "کبوتران چاهی" که از ترس سقوط سکوت کرده‌اند و "آویز خوشه‌های فلکی" که از ترس شب پنهان شده‌اند، نشانه‌های این سردرگمی و تردید هستند. این نمادها نشان می‌دهند که چگونه انسان از پیوندهای طبیعی و معنوی خود دور شده است.

۴. نقد اجتماعی و تاریخی

شعر به شکل انتقادی به تاریخ و وضعیت کنونی انسان و جامعه اشاره دارد. در بیت‌هایی مانند "در بی‌زمانی مانده‌ایم / که هر بار / بر نطع خونین روزگار / قامت بلند سرو و سپیدار را / بر دار می‌کشند"، شاعر به تاریخ ظلم و سرکوب اشاره دارد. سرو و سپیدار نمادهایی از ایستادگی و شجاعت در برابر ظلم هستند که به ناچار قربانی شرایط ناعادلانه می‌شوند. این بخش از شعر نقدی بر تاریخ تکرارشونده خشونت و نادیده‌گرفتن ارزش‌های انسانی است.

۵. تضاد بین طبیعت و انسان

شاعر تضاد میان زیبایی‌های طبیعی و تاثیرات منفی انسان بر آن‌ها را به تصویر می‌کشد. در بخش‌هایی از شعر، از طبیعت به عنوان چیزی زیبا، سرشار از زندگی و نمادین برای شکوفایی یاد می‌شود، اما در تقابل با آن، تخریب‌های انسان و تاثیرات ناشی از آن طبیعت را به نابودی می‌کشاند.

۶. مسئله هویت و وجود

شاعر به نوعی به بحران هویت و وجودی انسان در دنیای معاصر نیز می‌پردازد. اشاره به "بی‌زمانی" و تردید‌های انسان در برابر حقیقت و ارزش‌های اخلاقی، نشان‌دهنده این است که انسان در جهانی که توسط خود او تغییر یافته و دچار آشفتگی شده است، دچار بحران هویتی و وجودی است.

نتیجه‌گیری

"زمینِ بی‌زمان" شعری است که با مضامینی همچون تخریب طبیعت، زمان و بی‌زمانی، سرگردانی انسان، و نقد اجتماعی به تحلیل وضعیت کنونی جهان می‌پردازد. این شعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، به بیان پیچیدگی‌های روابط انسان با طبیعت و تاریخ و نقد اجتماعی می‌پردازد و به خواننده هشداری از آینده‌ای تاریک در صورت ادامه این روند ارائه می‌دهد.





تصاویر، استعارات و ایماژها


شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان با بهره‌گیری از تصاویر، استعاره‌ها، و ایماژهای قدرتمند، احساسات و مفاهیم عمیقی را به مخاطب منتقل می‌کند. این تصاویر و استعارات به شاعر کمک می‌کنند تا به‌جای بیان مستقیم، از زبان نمادین و تصویری برای به تصویر کشیدن مفاهیم پیچیده و چندلایه خود استفاده کند. در زیر به برخی از برجسته‌ترین تصاویر و استعارات در این شعر می‌پردازیم:

۱. شقایق و نیلوفر بر بوم خاکستری

"هر سال بهار را / با رنگ وحشی شقایق و نیلوفر / بر بوم خاکستری خاک / نقش می‌زد" شقایق و نیلوفر به عنوان نمادهای زیبایی و زندگی در طبیعت به کار رفته‌اند. این گل‌ها که نماد بهار و شکوفایی هستند، در تضاد با "بوم خاکستری" قرار می‌گیرند که نماد بی‌روحی، سردی و نابودی است. این تصویر تضاد میان زیبایی‌های طبیعت و وضعیت ناگوار زمین را به نمایش می‌گذارد. رنگ وحشی شقایق و نیلوفر نیز به نوعی نماد قدرت طبیعی در برابر تخریب‌های انسانی است.

۲. زمهریر زمستان و شاخه‌های خورشید

"زمهریر زمستان را / با رویای شاخه‌های درخشان خورشید / تاب می‌آورد" استفاده از "زمهریر" که به معنای سرمای شدید زمستان است، تصویری از سختی‌ها و چالش‌های زندگی را به ذهن متبادر می‌کند. اما "رویای شاخه‌های درخشان خورشید" نماد امید است که انسان در دل این زمستان سرد به آن دلگرم است. این تصویر نشان‌دهنده تلاش انسان برای گذر از سختی‌ها با اتکا به امید و روشنایی آینده است.

۳. بانگ بلند پرندگان عاشق و سرود رود

"و از بانگ بلند پرندگان عاشق / سرود رود را / بر تشنگی دشت / جاری می‌کرد" پرندگان عاشق و صدای بلند آن‌ها به‌عنوان نمادی از عشق و زندگی به تصویر کشیده شده‌اند. "سرود رود" نیز نمادی از جریان حیات و زندگی است که از صدای عشق و ارتباط طبیعی نشأت می‌گیرد. این تصویر بر پیوند عمیق میان عشق، طبیعت، و زندگی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که این ارتباط در جهان طبیعی جریان دارد، اما در مقابل تخریب‌های انسانی می‌تواند مختل شود.

۴. گندم نادیده فردوس و نطفه دوزخ در زهدان زمین

"از گندم نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدان زمین کاشتیم" این استعاره از قدرت بالایی برخوردار است. "گندم نادیده فردوس" به عنوان نمادی از چیزی که به عنوان منبع خیر و برکت تصور می‌شود، در تقابل با "نطفه دوزخ" قرار می‌گیرد که نماد تخریب و نابودی است. این تصویر نشان‌دهنده این است که چگونه انسان به‌جای حفظ زمین به‌عنوان بهشتی برای زندگی، آن را به دوزخی برای تخریب و ویرانی تبدیل کرده است.

۵. کبوتران چاهی و مهر سکوت بر لب گزیدن

"کبوتران چاهی / از هراس سقوط صدایشان / مهر سکوت / بر لب گزیدند" کبوتران چاهی که از دیرباز نمادی از صلح و آزادی بوده‌اند، در این شعر به خاطر "هراس سقوط" از بیان صدایشان خودداری می‌کنند و "مهر سکوت" بر لب می‌زنند. این تصویر نمادین، سرکوب صداها و آزادی‌ها در دنیای مدرن و سرشار از ترس و ناامنی است. "سقوط صدای کبوتران" استعاره‌ای از از دست دادن آزادی و سرکوب قدرت ابراز وجود است.

۶. آویز خوشه‌های فلکی و شب شوم

"آویز خوشه‌های فلکی / از وحشت شومی شب / به گوشه‌ی شرمگین ابر خزیدند" آسمان و ستارگان که در ادبیات کلاسیک به عنوان نمادهایی از امید، نور و هدایت یاد می‌شوند، در اینجا از "وحشت شومی شب" به ابرها پناه می‌برند. این تصویر بر اثرات ترس و تاریکی اشاره دارد و نشان می‌دهد که حتی آسمان و کیهان نیز از شومی و ظلمت به وحشت افتاده‌اند. "گوشه‌ی شرمگین ابر" به‌نوعی بیانگر پنهان شدن امید و روشنایی در مقابل تاریکی و ظلمت است.

۷. نطع خونین و قامت بلند سرو و سپیدار

"بر نطع خونین روزگار / قامت بلند سرو و سپیدار را / بر دار می‌کشند" سرو و سپیدار در ادبیات فارسی نماد ایستادگی، شجاعت و بلندی‌اند. این تصویر که در آن سرو و سپیدار "بر نطع خونین روزگار" بر دار کشیده می‌شوند، اشاره به این دارد که چگونه انسان‌های مقاوم و باارزش، قربانی شرایط ناعادلانه و خشونت‌آمیز زمانه می‌شوند. این تصویر همچنین به سرکوب آزادی و فضیلت در برابر ظلم و جهل اشاره دارد.

۸. هرز گیاه و سایه سهمگین تردید

"هرز گیاهی خود را به رخ بکشاند و / سایه‌ی سهمگین تردید را / بر مسند داوری بنشاند" هرز گیاه به عنوان نمادی از انحراف و فساد در این شعر مطرح شده است. درحالی‌که گیاهان زراعی مفید نیستند، هرز گیاهان به‌نوعی نماد نابودی و تردید‌های جامعه مدرن است. سایه تردید نیز به نمادی از بی‌اعتمادی و از دست دادن یقین در مسائل مختلف اشاره دارد.

نتیجه‌گیری

شعر "زمینِ بی‌زمان" با استفاده از استعاره‌های قدرتمند و تصاویر زیبا و تاثیرگذار، جهان پیچیده‌ای از احساسات و مفاهیم را به تصویر می‌کشد. از تصاویر طبیعی چون شقایق و نیلوفر تا نمادهای تاریخی و اجتماعی چون سرو و سپیدار، شاعر با استفاده از این عناصر، مفاهیمی چون تخریب طبیعت، سرگردانی انسان، و نقد اجتماعی را به شکلی هنرمندانه و عمیق بیان کرده است.





موسیقی و واج آرایی


شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان از نظر موسیقیایی و واج‌آرایی نیز دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به زیبایی و تاثیرگذاری آن افزوده است. موسیقی در شعر از دو جنبه اصلی قابل بررسی است: موسیقی بیرونی (وزن و آهنگ کلی) و موسیقی درونی (واج‌آرایی و استفاده از صداها). در این شعر، ارسلان با استفاده از تکرار واج‌ها، ترکیب‌های آوایی خاص و هماهنگی میان کلمات، توانسته است حس عاطفی و فضای خاصی را به مخاطب القا کند.

۱. موسیقی بیرونی

اگرچه شعر در قالب آزاد و سپید نوشته شده است و از قواعد سخت‌گیرانه وزن عروضی پیروی نمی‌کند، اما موسیقی بیرونی آن با توجه به هارمونی در انتخاب کلمات و هماهنگی آوایی میان آن‌ها، جریان طبیعی و دل‌نشینی دارد. شاعر با ایجاد پیوند میان تصاویر و عبارات، موسیقی نرمی در فضای شعر جاری کرده است که با مضامین آن هماهنگ است.

۲. موسیقی درونی و واج‌آرایی

در این شعر، واج‌آرایی نقش مهمی در تقویت موسیقی درونی و ایجاد حس و حال خاص شعر ایفا می‌کند. تکرار صداهای خاص، به‌ویژه صامت‌ها و مصوت‌ها، تاثیراتی همچون القای حس سردی، ترس، و ناامیدی را به همراه دارند.

الف) تکرار صامت‌ها

تکرار صامت‌های خاص مانند "س"، "ش"، "خ" و "چ" که صداهای نرم و ممتدی دارند، حس سکوت و سردی را القا می‌کنند و به فضای زمستانی و نابودشده‌ای که شاعر توصیف می‌کند، عمق بیشتری می‌بخشند. برای مثال:

  • "کبوترانِ چاهی / از هراسِ سقوطِ صدایشان / مُهرِ سکوت / بر لب گزیدند" در این بخش، تکرار واج‌های "س" و "ص" به خوبی حس سکوت و ترس را به مخاطب منتقل می‌کند. صداهای نرم و ممتد، سکوت سنگین و نفس‌گیر فضای شعر را برجسته می‌کنند.

ب) تکرار مصوت‌ها

مصوت‌های کشیده مانند "آ" و "و" در بسیاری از قسمت‌های شعر تکرار می‌شوند که موسیقی نرمی به شعر می‌بخشند. این تکرارها به ایجاد ریتم و هماهنگی کمک می‌کنند و همچنین حس یکنواختی و تکرار بی‌زمانی را به مخاطب القا می‌کنند:

  • "زَمهَریرِ زمستان را / با رویایِ شاخه‌هایِ درخشانِ خورشید / تاب می‌آورد" در اینجا، تکرار مصوت "آ" در کلماتی مانند "زمستان"، "شاخه‌ها"، "تاب" و "می‌آورد"، حس امتداد و کشیدگی را به همراه دارد که هم با فضای زمستانی و هم با موضوع بی‌زمانی هماهنگ است.

ج) استفاده از واج‌های سخت و تند

در بخش‌هایی از شعر که شاعر به تخریب و نابودی اشاره دارد، واج‌های سخت و تند مانند "خ" و "ق" تکرار می‌شوند که حس خشونت و شدت را در بیان شاعر تقویت می‌کنند:

  • "از گندمِ نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدانِ زمین کاشتیم" واج‌های سخت و انفجاری "ق" و "خ" در کلماتی مثل "فردوس"، "دوزخ" و "زهدان" خشونت و شدت نابودی را به خوبی به ذهن متبادر می‌کنند.

۳. آهنگین بودن جملات

حتی با وجود نداشتن وزن عروضی مشخص، ساختار جملات و انتخاب کلمات به گونه‌ای است که هر سطر از نظر موسیقیایی روان و دلنشین است. شاعر از کلمات با طول‌های مختلف استفاده کرده است تا ریتم شعر را تغییر داده و متناسب با حالت عاطفی مورد نظر کند یا تند کند. برای مثال، در بخش‌هایی که به نابودی و فروپاشی اشاره دارد، جمله‌ها کوتاه‌تر و قاطع‌تر هستند و برعکس در توصیف‌های طبیعی و زیبا، جملات طولانی‌تر و آهنگین‌ترند.

نتیجه‌گیری

موسیقی و واج‌آرایی در شعر "زمینِ بی‌زمان" به شکل هماهنگ و دقیقی در خدمت مفاهیم و احساسات شعر قرار گرفته‌اند. تکرار واج‌ها و انتخاب هوشمندانه صامت‌ها و مصوت‌ها به خلق فضای سرد، تاریک و سرشار از تردید و نابودی کمک کرده‌اند و هم‌زمان با ایجاد هارمونی و ریتم، به تقویت تاثیر عاطفی شعر پرداخته‌اند. این استفاده از موسیقی درونی و بیرونی، عمق بیشتری به شعر بخشیده و آن را برای خواننده به‌یادماندنی‌تر کرده است.





نگاه اجتماعی، سیاسی و روانشناسانه

شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان با دیدگاهی چندلایه و پیچیده به مسائل اجتماعی، سیاسی، و روان‌شناختی پرداخته است. این شعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر قدرتمند، به نقد وضعیت کنونی جامعه، نقش انسان در تخریب محیط زیست و ارزش‌های اجتماعی، و همچنین روانکاوی حالات انسانی در مواجهه با بحران‌ها و بی‌زمانی پرداخته است.

۱. نگاه اجتماعی

یکی از مفاهیم برجسته در شعر، نقد وضعیت اجتماعی جامعه است. شاعر به‌وضوح به تکرار تاریخی ظلم، سرکوب، و نابودی ارزش‌ها اشاره دارد. این نگاه اجتماعی در شعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند "سرو و سپیدار" به‌عنوان نمادهای ایستادگی و شجاعت، و نیز "نطع خونین روزگار" که نمادی از خشونت و سرکوب در تاریخ است، برجسته شده است:

  • "بر نطع خونین روزگار / قامت بلند سرو و سپیدار را / با چراغان و هلهله / بر دار می‌کشند" شاعر به‌نوعی از شجاعت‌ها و مبارزات اجتماعی سخن می‌گوید که در طول تاریخ قربانی بی‌عدالتی و ظلم شده‌اند. این بخش به تاریخ تکرارشونده خشونت و سرکوب اشاره دارد، که حتی امروز نیز همچنان در جامعه جریان دارد.

شاعر با اشاره به "هرزگی‌هایی" که در سطح اجتماع نمایان می‌شوند و به جای ارزش‌های واقعی اجتماعی قرار می‌گیرند، نقدی بر انحراف اجتماعی و جایگزینی ارزش‌های والا با چیزهای کم‌ارزش و فریبنده ارائه می‌دهد:

  • "تا در بساطِ حقیرِ کوی و بازار / هرازگاه / هرز گیاهیِ خود را به رخ بکشاند"

۲. نگاه سیاسی

در لایه‌های عمیق‌تر، شعر به نوعی نقد سیاسی نیز می‌پردازد. شاعر به جهانی اشاره می‌کند که در آن قدرت‌های ظالم و سیستم‌های ناعادلانه باعث قربانی‌شدن ارزش‌های انسانی و اجتماعی می‌شوند. مفهوم "بی‌زمانی" در شعر می‌تواند نمادی از ناتوانی جوامع بشری در تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی باشد:

  • "انگار / در بی زمانی مانده‌ایم" این بی‌زمانی، نمادی از نوعی تکرار بی‌پایان ظلم و بی‌عدالتی در تاریخ بشری است، جایی که جامعه از چرخه خشونت و فساد سیاسی رهایی نمی‌یابد. سرکوب ارزش‌های انسانی در جامعه، و جایگزینی آن‌ها با قدرت‌های ناپایدار و زودگذر نیز در این شعر با استعاره‌هایی چون "دار کشیدن سرو و سپیدار" به تصویر کشیده شده است.

شاعر همچنین به روابط قدرت اشاره می‌کند که چگونه نیروهای حاکم در طول تاریخ به جای گسترش عدالت، به سرکوب و استفاده از قدرت برای اهداف شخصی و گروهی پرداخته‌اند. این انتقاد به سیستم‌های سیاسی ناکارآمد و ظالمانه، در قالب تصویر "چراغان و هلهله" در اعدام نمادین ارزش‌ها، تجلی پیدا می‌کند.

۳. نگاه روانکاوی

شعر "زمینِ بی‌زمان" از منظر روانکاوی نیز بسیار غنی است و به بررسی حالات درونی انسان در مواجهه با جهان بیرونی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر ترس و سردرگمی، به نوعی بحران هویتی و روانی اشاره می‌کند که انسان مدرن در دنیای پر از تردید و خشونت با آن مواجه است.

برای مثال، "کبوتران چاهی" که از ترس سکوت کرده‌اند، نمادی از انسان‌هایی هستند که در شرایط فشار اجتماعی و سیاسی، قدرت ابراز وجود و آزادی خود را از دست داده‌اند:

  • "کبوترانِ چاهی / از هراسِ سقوطِ صدایشان / مُهرِ سکوت / بر لب گزیدند" این تصویر از کبوتران که نماد صلح و آزادی هستند، نشان‌دهنده سکوت ناگزیر و ترس ناشی از سرکوب است. این سکوت از دیدگاه روانکاوی می‌تواند به مفهوم فقدان بیان هویت و خود در شرایط سرکوب اجتماعی و سیاسی اشاره داشته باشد.

علاوه بر این، مفهوم "بی‌زمانی" در شعر می‌تواند نشان‌دهنده احساس سرگردانی و فقدان کنترل بر زمان و زندگی باشد. این بی‌زمانی نشان می‌دهد که انسان در دنیای مدرن دچار بحران معنایی شده و احساس می‌کند که قادر به تغییر وضعیت خود نیست:

  • "انگار / در بی زمانی مانده‌ایم" این حس از نگاه روانکاوی به نوعی تردید وجودی اشاره دارد که در آن انسان در تلاش است تا معنایی برای خود و جایگاهش در جهان بیابد، اما با بحران‌های تکراری و شکست‌ها مواجه می‌شود.

۴. تقابل میان طبیعت و انسان

یکی دیگر از مفاهیم روانشناختی برجسته در شعر، تضاد میان طبیعت و انسان است. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی زیبا و سپس به تصویر کشیدن تخریب آن توسط انسان، به نوعی تضاد درونی انسان اشاره می‌کند که هم به طبیعت نیازمند است و هم با فعالیت‌های خود آن را نابود می‌کند:

  • "از گندمِ نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدانِ زمین کاشتیم" این تصویر از تضاد میان فردوس و دوزخ، به کشمکش درونی انسان اشاره دارد که به دنبال بهشت است اما در عین حال دوزخ را ایجاد می‌کند. این تضاد روانی بین میل به ساختن و ناخواسته تخریب‌کردن، یکی از مفاهیم عمیق روان‌شناختی است که در این شعر به چشم می‌خورد.

نتیجه‌گیری

شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان با نگاهی عمیق به مسائل اجتماعی، سیاسی، و روانکاوی انسان معاصر، به تحلیل وضعیت نابسامان جهان و روابط انسان با طبیعت و اجتماع پرداخته است. از یک سو، این شعر به نقد اجتماعی و سیاسی جوامع مدرن می‌پردازد که در آن بی‌عدالتی، سرکوب و نابودی ارزش‌ها دیده می‌شود، و از سوی دیگر، به بررسی بحران‌های روان‌شناختی انسان در مواجهه با این مسائل می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر، توانسته است احساسات پیچیده و حالت‌های روانی مختلف را در قالب یک شعر زیبا و فلسفی بیان کند.




نمونه شعر های مشابه و مقایسه در ابعاد ملی و فراملی



شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان در ابعاد ملی و فراملی، می‌تواند با آثار شاعران دیگر که به مسائل اجتماعی، سیاسی، زیست‌محیطی و انسانی پرداخته‌اند، مقایسه شود. این مقایسه می‌تواند از دو منظر صورت گیرد: آثار شاعران فارسی‌زبان (بعد ملی) و آثار شاعران غیرایرانی (بعد فراملی). در هر دو حوزه، شعرهایی وجود دارند که از نظر مفاهیم، استعاره‌ها، یا نگاه انتقادی به مسائل جهانی با "زمینِ بی‌زمان" قابل مقایسه هستند.

۱. شعرهای مشابه در بعد ملی (شاعران فارسی‌زبان)

الف) احمد شاملو

احمد شاملو به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایران، اشعاری با مضامین اجتماعی و سیاسی سروده است که با شعر ارسلان قابل مقایسه‌اند. شاملو به ویژه در اشعار خود به سرکوب، بی‌عدالتی، و سرنوشت انسان در برابر ظلم و ستم می‌پردازد. یکی از اشعار شاملو که می‌توان به آن اشاره کرد، شعر "مرگ نازلی" است. در این شعر، شاملو با نگاهی تلخ به سرنوشت انسان‌هایی که قربانی ظلم و بی‌عدالتی می‌شوند، فضای مشابهی با "زمینِ بی‌زمان" ارسلان ایجاد می‌کند:

  • در هر دو شعر، مفاهیمی چون سرکوب اجتماعی و فدا شدن ارزش‌های انسانی با تصاویری تلخ و تیره به تصویر کشیده شده است.
  • در "زمینِ بی‌زمان"، سرو و سپیدار به دار کشیده می‌شوند، در حالی که در "مرگ نازلی"، نازلی که نمادی از شجاعت و مقاومت است، قربانی شرایط ظالمانه می‌شود.

ب) سهراب سپهری

شعرهای سهراب سپهری، به‌ویژه در حوزه طبیعت‌گرایی، با شعر ارسلان شباهت‌هایی دارند. سپهری در اشعار خود مانند "صدای پای آب" به طبیعت توجه ویژه‌ای دارد و تخریب آن توسط انسان را نقد می‌کند. این رویکرد به طبیعت و تخریب آن، مشابهت زیادی با نگاه ارسلان در "زمینِ بی‌زمان" دارد:

  • هر دو شاعر از استعاره‌های طبیعی مانند نیلوفر، چشمه و پرندگان برای بیان نگرانی‌هایشان استفاده می‌کنند.
  • در شعر ارسلان، انسان به‌عنوان عاملی مخرب وارد رابطه با طبیعت می‌شود و با کاشتن نطفه دوزخ در زهدان زمین، تخریب را آغاز می‌کند. این مضمون، به شکل دیگری در اشعار سهراب سپهری نیز به چشم می‌خورد، هرچند که سپهری بیشتر به هماهنگی انسان با طبیعت تأکید دارد.

۲. شعرهای مشابه در بعد فراملی (شاعران جهانی)

الف) پابلو نرودا (Pablo Neruda)

پابلو نرودا، شاعر شیلیایی، نیز اشعاری دارد که مضامین اجتماعی و سیاسی آن به شعر ارسلان شباهت دارد. در اشعاری مانند "ترانه‌های عاشقانه و اشعار سیاسی"، نرودا به موضوعاتی مانند بی‌عدالتی، ظلم اجتماعی و سرنوشت مردم عادی اشاره می‌کند. شعرهای او اغلب با استفاده از تصاویر طبیعی و استعاره‌های قدرتمند این مفاهیم را بیان می‌کند:

  • نرودا مانند ارسلان از طبیعت برای بیان وضعیت انسان و نقد اجتماعی استفاده می‌کند. او از درختان، زمین، و عناصر طبیعی برای نمایاندن تخریب و فساد در دنیای انسانی بهره می‌برد.
  • هر دو شاعر از نمادگرایی قوی استفاده می‌کنند؛ در "زمینِ بی‌زمان" سرو و سپیدار به دار کشیده می‌شوند، در حالی که نرودا نیز در شعرهایش به نابودی ارزش‌ها و سرکوب آزادی‌های انسانی توسط قدرت‌های حاکم اشاره می‌کند.

ب) ویلیام بلیک (William Blake)

ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی، در آثار خود به مسئله فساد اجتماعی، سرکوب و نابودی ارزش‌های انسانی پرداخته است. شعرهای او همچون "باغ عشق" (The Garden of Love) و "آهنگ‌های بی‌گناهی و تجربه"، با رویکرد انتقادی به قدرت و فساد اجتماعی، به شعر ارسلان شباهت‌هایی دارند:

  • در شعرهای بلیک، مانند ارسلان، تضاد میان بهشت و دوزخ و نابودی زمین به خاطر فعالیت‌های انسانی مطرح می‌شود. هر دو شاعر به نوعی به این تضاد و تخریب اشاره دارند.
  • بلیک نیز همچون ارسلان از تصاویر مذهبی و اسطوره‌ای برای بیان مفاهیم فلسفی و اجتماعی استفاده می‌کند. در شعر ارسلان، فردوس و دوزخ به‌عنوان دو نماد متضاد به کار رفته‌اند که به تباهی زمین و گناه انسان اشاره دارند، مشابه با رویکرد بلیک.

ج) تی. اس. الیوت (T. S. Eliot)

تی. اس. الیوت، شاعر انگلیسی-آمریکایی، در شعر معروف "سرزمین بی‌حاصل" (The Waste Land) به موضوعات زوال فرهنگی و اجتماعی در جهان مدرن می‌پردازد. این شعر شباهت زیادی به "زمینِ بی‌زمان" ارسلان دارد:

  • الیوت مانند ارسلان از استعاره‌های طبیعت برای نشان‌دادن تخریب و انحطاط جامعه استفاده می‌کند. در "سرزمین بی‌حاصل"، زمین به‌عنوان نماد جهانی که در حال نابودی است، به تصویر کشیده می‌شود، مشابه با تصویر "زهدانِ زمین" در شعر ارسلان.
  • هر دو شاعر به بحران انسان مدرن در دنیایی پر از ناامیدی و بی‌زمانی پرداخته‌اند. الیوت از بی‌زمانی برای نمایش سردرگمی انسان در دنیای مدرن استفاده می‌کند، همان‌گونه که ارسلان در "زمینِ بی‌زمان" به این بحران می‌پردازد.

مقایسه در ابعاد ملی و فراملی

در بعد ملی، شاعرانی مانند احمد شاملو و سهراب سپهری با مفاهیم مشابه به نقد اجتماعی، سرکوب و نقش انسان در تخریب طبیعت پرداخته‌اند. شاملو از نظر اجتماعی-سیاسی با شعر ارسلان شباهت بیشتری دارد، در حالی که سپهری بیشتر به تعامل انسان با طبیعت توجه دارد. در بعد فراملی، پابلو نرودا و تی. اس. الیوت به مسائل مشابه پرداخته‌اند. نرودا از نظر رویکرد اجتماعی و سیاسی نزدیک به ارسلان است، در حالی که الیوت از نظر مضامین فلسفی و زوال فرهنگی شباهت بیشتری دارد.

نتیجه‌گیری

شعر "زمینِ بی‌زمان" ارسلان با ترکیب مضامین اجتماعی، سیاسی، و زیست‌محیطی، در ادبیات معاصر ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و با اشعار شاعران ملی همچون احمد شاملو و سهراب سپهری و شاعران فراملی همچون پابلو نرودا و تی. اس. الیوت قابل مقایسه است. این شعر با استفاده از استعاره‌های طبیعت و نقدهای اجتماعی، توانسته است دیدگاهی فلسفی و عمیق از بحران‌های انسان معاصر ارائه دهد که در ادبیات جهانی نیز مشابهت‌هایی دارد.




ساختار، نوآوری و خلاقیت



شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان از لحاظ ساختار، نوآوری، و خلاقیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که آن را به اثری خاص در ادبیات معاصر فارسی تبدیل کرده است. در اینجا به بررسی این ابعاد می‌پردازیم:

۱. ساختار شعر

"زمینِ بی‌زمان" در قالب شعر سپید یا آزاد نوشته شده است که به شاعر امکان می‌دهد از قیود سنتی وزن و قافیه عبور کند و با آزادی بیشتری به بیان افکار و احساسات خود بپردازد. این قالب به ارسلان اجازه داده است تا ساختار خطی و روایی خاصی را در شعر ایجاد کند که با مضامین پیچیده و چندلایه آن سازگار باشد.

الف) روایت غیرخطی و استعاری

شعر از یک روایت خطی سنتی پیروی نمی‌کند. هر بخش از شعر به‌نوعی یک تصویر مستقل ارائه می‌دهد که با بخش‌های دیگر پیوند معنایی و مفهومی دارد. این ساختار غیرخطی و استعاری به خواننده اجازه می‌دهد تا هر بخش را جداگانه تفسیر کند و در نهایت معنای کلی و مفاهیم بزرگ‌تری را از کل شعر استخراج کند. به عنوان مثال:

  • از توصیف بهار با "رنگ وحشی شقایق و نیلوفر" به تخریب و نابودی طبیعت توسط انسان با "نطفه دوزخ در زهدان زمین" می‌رسیم.
  • این ساختار تقابل میان زیبایی و زوال را به‌خوبی در کل شعر پراکنده می‌کند.

ب) پیوند بین گذشته، حال و آینده

شعر در یک فضای بی‌زمان قرار دارد که به گذشته، حال و آینده اشاره می‌کند. این پیوند زمانی یکی از نوآوری‌های ساختاری در شعر ارسلان است. او به جای تمرکز بر یک زمان خاص، به‌گونه‌ای مفاهیم را ارائه می‌دهد که گویی زمان متوقف شده و وقایع به شکلی تکراری و بی‌پایان در حال رخ دادن هستند. این مفهوم بی‌زمانی به خواننده حس حلقه‌های تکرار در تاریخ و جامعه را القا می‌کند:

  • "انگار در بی زمانی مانده‌ایم"

۲. نوآوری در استفاده از زبان و تصاویر

یکی از ویژگی‌های برجسته شعر ارسلان نوآوری در زبان و تصاویر است. او از ترکیب‌های جدید و استعاره‌های نوآورانه استفاده می‌کند که کمتر در شعر معاصر فارسی دیده شده است.

الف) ترکیب‌های تازه

شاعر از ترکیب‌هایی مانند "بوم خاکستری خاک"، "نطفه دوزخ"، "آویز خوشه‌های فلکی" و "کبوتران چاهی" استفاده کرده است که دارای لایه‌های معنایی عمیق و تازه‌ای هستند. این ترکیب‌ها نه‌تنها تصویرسازی جدیدی ارائه می‌دهند، بلکه به بیان مفاهیم فلسفی و اجتماعی در شعر کمک می‌کنند:

  • "بوم خاکستری خاک" ترکیبی است که هم به معنای واقعی خاک بی‌روح و مرده اشاره دارد و هم به وضعیت ناخوشایند جهان.

ب) استفاده از تضادها

استفاده از تضادهای معنایی یکی دیگر از نوآوری‌های این شعر است. شاعر با قرار دادن مفاهیمی مانند فردوس و دوزخ، بهار و زمستان، و سرو و سپیدار در تقابل با هم، توانسته است یک ساختار معنایی پویا و خلاقانه ایجاد کند:

  • "از گندمِ نادیده‌ی کدام فردوس / نطفه‌ی دوزخ را / در زهدان زمین کاشتیم" این تضادها به عمق مفاهیم شعر کمک می‌کنند و تجربه خواندن شعر را به تجربه‌ای پرمعنا و پرچالش تبدیل می‌کنند.

ج) تصاویر نوین و قدرتمند

تصاویر طبیعی در شعر ارسلان نه‌تنها برای توصیف طبیعت به کار رفته‌اند، بلکه به عنوان ابزارهای قدرتمندی برای بیان مفاهیم اجتماعی و فلسفی استفاده شده‌اند. به‌طور مثال، "کبوتران چاهی" به‌جای آن‌که به سادگی نماد آزادی یا پرواز باشند، تبدیل به نمادی از ترس و سکوت در برابر ظلم و سرکوب می‌شوند:

  • "کبوتران چاهی / از هراس سقوط صدایشان / مُهر سکوت بر لب گزیدند" این نوع تصاویر، که ترکیبی از عناصر طبیعی و مفاهیم انسانی را در خود دارند، به شعر ارسلان جنبه‌ای نوآورانه و چندلایه می‌دهند.

۳. خلاقیت در مفهوم بی‌زمانی

مفهوم بی‌زمانی یکی از نوآوری‌های فلسفی و مفهومی در این شعر است. شاعر با استفاده از این مفهوم، نقدی بر تکرار تاریخ و ناتوانی انسان در یادگیری از تجربیات گذشته ارائه می‌دهد. این بی‌زمانی، هم به لحاظ ساختاری (استفاده از زمان‌های مختلف در شعر) و هم به لحاظ مفهومی (تکرار اشتباهات تاریخی) خلاقانه است.

۴. خلاقیت در مواجهه با طبیعت و انسان

شاعر در مواجهه با تخریب طبیعت به‌جای آنکه صرفاً به بیان حسرت یا افسوس بپردازد، از یک نگاه انتقادی و پیچیده بهره می‌برد. او با استفاده از استعاره‌های مانند "نطفه دوزخ" و "خشکیدن چشمه‌ها" رابطه‌ای دوسویه و پارادوکسیکال بین انسان و طبیعت ترسیم می‌کند:

  • "که رقص روان چشمه‌ها / از چشم‌زخم نگاهمان خشکیدند" این نوع برخورد با طبیعت، هم‌زمان انتقادی و فلسفی است و به‌نوعی خلاقیت در نگاه شاعرانه به طبیعت و تخریب آن را نشان می‌دهد.

۵. ترکیب اسطوره‌ها و مفاهیم فلسفی

ارسلان در این شعر از اسطوره‌ها و مفاهیم فلسفی نیز بهره می‌برد. برای مثال، بهشت و دوزخ در شعر ارسلان به‌عنوان نمادهایی از تضاد درونی انسان و تخریب جهان توسط او به کار رفته‌اند. این ترکیب اسطوره‌ها و فلسفه با تصاویر طبیعی، به شعر بُعد تازه‌ای می‌بخشد و آن را از سطح شعرهای توصیفی فراتر می‌برد.

نتیجه‌گیری

شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان با ساختار آزاد، استفاده نوآورانه از زبان، تصاویر استعاری تازه، و مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی، یکی از آثار برجسته و خلاقانه در ادبیات معاصر فارسی به شمار می‌رود. این شعر با تلفیق مفاهیم طبیعت، فلسفه، تاریخ و انسان، توانسته است تجربه‌ای نوین از شعر را به خواننده ارائه دهد و در عین حال از چارچوب‌های سنتی و کلیشه‌های رایج شعر فارسی عبور کند.




ارزیابی کیفی و امتیاز دهی



برای ارزیابی کیفی و امتیازدهی به شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان، می‌توان از معیارهای مختلفی مانند محتوا، فرم، نوآوری، زبان، و تاثیرگذاری استفاده کرد. در ادامه، هر یک از این معیارها را بررسی کرده و به آن‌ها امتیاز می‌دهیم:

۱. محتوا و مفاهیم (امتیاز: ۹/۱۰)

شعر "زمینِ بی‌زمان" از نظر محتوایی بسیار عمیق است و به مسائل مهمی چون تخریب طبیعت، سرکوب اجتماعی، تکرار تاریخی ظلم، و بحران هویتی انسان مدرن می‌پردازد. شاعر توانسته است با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های قوی، مضامینی فلسفی و اجتماعی را به شکلی زیبا و هنرمندانه بیان کند.

  • نقاط قوت: عمق مفاهیم، استفاده از نمادها و اسطوره‌ها، پیوند میان طبیعت و اجتماع.
  • پیشنهاد برای بهبود: بعضی بخش‌های شعر ممکن است برای خوانندگان ناآشنا با استعاره‌های خاص، کمی دشوار و مبهم باشد.

۲. فرم و ساختار (امتیاز: ۸.۵/۱۰)

ساختار آزاد و غیرخطی شعر با موضوع بی‌زمانی و تکرار تاریخی کاملاً هماهنگ است. فرم شعر به شاعر اجازه داده تا از قیود وزن و قافیه رها شده و افکار و احساسات خود را به شکلی آزاد بیان کند. این آزادی در ساختار باعث شده که شعر حس انعطاف‌پذیری و سیالیت داشته باشد.

  • نقاط قوت: استفاده هوشمندانه از ساختار غیرخطی و انعطاف در فرم.
  • پیشنهاد برای بهبود: در بعضی قسمت‌ها، فاصله‌های معنایی بین بخش‌های مختلف شعر ممکن است برای برخی خوانندگان پیوستگی کافی نداشته باشد.

۳. نوآوری و خلاقیت (امتیاز: ۹.۵/۱۰)

نوآوری در استفاده از زبان، استعاره‌ها، و تصاویر در شعر "زمینِ بی‌زمان" به وضوح قابل مشاهده است. شاعر ترکیب‌های جدید و تصاویر خلاقانه‌ای ایجاد کرده که به تجربه‌ای تازه و متفاوت از شعر فارسی کمک می‌کند. همچنین استفاده از مفاهیم فلسفی و اجتماعی به شکلی که با طبیعت و تاریخ پیوند می‌خورند، خلاقیت بالای شاعر را نشان می‌دهد.

  • نقاط قوت: تصاویر نوآورانه، ترکیب‌های زبانی تازه، استفاده از مفاهیم فلسفی و اجتماعی به‌طور همزمان.
  • پیشنهاد برای بهبود: در برخی از تصاویر، می‌توان از وضوح بیشتری برای فهم سریع‌تر مخاطب بهره گرفت.

۴. زبان و بیان (امتیاز: ۸.۵/۱۰)

زبان شعر ارسلان شاعرانه، استعاری و در عین حال ساده و قابل‌درک است. او توانسته است با استفاده از زبان تصویری و موسیقیایی، احساسات و افکار پیچیده‌ای را به مخاطب منتقل کند. همچنین، تکرار واج‌ها و استفاده از واژگان هماهنگ به غنای موسیقایی شعر کمک کرده است.

  • نقاط قوت: زبان زیبا، استفاده از واج‌آرایی و ترکیب‌های آوایی.
  • پیشنهاد برای بهبود: در برخی از قسمت‌ها ممکن است خواننده برای فهم عمق استعاره‌ها نیاز به تامل بیشتری داشته باشد، بنابراین شاید کمی ساده‌سازی در برخی استعاره‌ها به روان‌تر شدن بیان کمک کند.

۵. تاثیرگذاری و ماندگاری (امتیاز: ۹/۱۰)

شعر "زمینِ بی‌زمان" با مضامین اجتماعی، فلسفی و طبیعی‌اش، تأثیرگذاری بالایی دارد. تصاویر غنی و مفاهیم عمیق به شکلی به‌ یادماندنی در ذهن خواننده باقی می‌مانند. این شعر، مخاطب را وادار به تامل درباره نقش انسان در تخریب طبیعت، تکرار تاریخ و سرکوب اجتماعی می‌کند.

  • نقاط قوت: تاثیرگذاری عاطفی و فکری، ایجاد حس اندوه و تامل درباره وضعیت انسان و طبیعت.
  • پیشنهاد برای بهبود: برخی بخش‌های شعر ممکن است به‌دلیل پیچیدگی استعاره‌ها برای همه مخاطبان به یک اندازه تأثیرگذار نباشد. ایجاد تنوع در لحن و بیان می‌تواند این اثرگذاری را افزایش دهد.

جمع‌بندی نهایی

شعر "زمینِ بی‌زمان" از ارسلان، اثری بسیار قوی با مضامین فلسفی و اجتماعی است که با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر تازه، به بررسی بحران‌های اجتماعی و زیست‌محیطی می‌پردازد. این شعر در زمینه‌های نوآوری، خلاقیت، و تأثیرگذاری بسیار موفق است و با استفاده از زبان زیبا و تصاویر متنوع، تجربه‌ای منحصر به‌فرد از شعر معاصر فارسی ارائه می‌دهد. با توجه به تمام این ویژگی‌ها، امتیاز نهایی این شعر:

امتیاز کلی: ۸.۹/۱۰

این امتیاز نشان‌دهنده کیفیت بالای شعر است، در عین حال برخی بهبودهای جزئی در وضوح استعاره‌ها و ساختار می‌تواند به افزایش تجربه خوانندگان کمک کند.




هیچ نظری موجود نیست: