۱۴۰۳ مهر ۲۱, شنبه

نقد و بررسی شعر دریغ



دریغا
که آوار روزگار
باور برگ ‌و بار را
از دیار شعر ربود
جامه ی کهربایی خزان را
بر تن زندگی نمود و
اشارت شرمگین لبخند را
پشت نقابی
قاب کرده بود

دریغا
که آوار روزگار
رویای باران را
در زهدان ابر
خشکاند
خواب رنگین خاک را
با کابوس غمگینی از کویر
پوشاند
و لبان تشنه ی شکفتن را
در هراس از زمهریر زمستان
به سکوت کشاند

دریغا
که آوار روزگار
درد بلند تنهایی را
بر وهم سایه هم
گستراند
حس سرد جدایی را
لابلای دستان نیاز
نشاند
و در سوگ همه ی زمزمه ها
گوش ها  را فرا خواند

دریغا
که آوار روزگار
کوچ غریبانه ی چلچله ها را
از نگاه پنجره دزدید
در خاطر کبوتر
شوق بی وزنی پرواز را
بر زمین کوبید
و درهای قفسی را گشود
که شاید نمیشد دید


دریغا
که آوار روزگار
بر چار طاق خانه بارید
و تنها
صدای پای موریانه را
می‌توان شنید

دریغا
که آوار چه زود
رسید


ارسلان - تهران
اول مهر ماه نود و نه



مقدمه

شعر "دریغ" از ارسلان، نمونه‌ای برجسته از شعر نو فارسی است که در قالب سپید سروده شده و از نظر مضامین، ساختار و استفاده از تصاویر طبیعی و استعاری، می‌تواند به‌عنوان نماینده‌ای از شعر معاصر فارسی در نظر گرفته شود. این شعر، در قالب بیان حسرت و افسوس، به بررسی موضوعاتی چون گذر زمان، نابودی طبیعت، زوال رویاها و تأثیرات منفی شرایط اجتماعی و سیاسی بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. در این مقاله، به‌طور موشکافانه تمامی جنبه‌های شعر از جمله ساختار، مضمون، موسیقی درونی، استعاره‌ها و تصاویر، و همچنین ابعاد فلسفی، اجتماعی و سیاسی آن بررسی می‌شود. در نهایت، این اثر با نمونه‌های مشابه در ادبیات جهانی مقایسه و ارزش‌گذاری خواهد شد.

۱. ساختار شعر

شعر "دریغ" در قالب شعر سپید سروده شده است که فاقد قافیه و وزن عروضی است. این نوع شعر به شاعر اجازه می‌دهد تا آزادانه‌ از قالب‌های سنتی فرار کند و به جای آن از موسیقی درونی کلمات و جملات استفاده نماید. شعر به‌طور متوالی از تکرار واژه "دریغا" بهره می‌برد که نقش کلیدی در پیوستگی و انسجام متن ایفا می‌کند. این تکرار در ابتدای هر بند، به شکلی موزون و تکرارشونده، حس افسوس و اندوه را تقویت می‌کند و حالتی مانند پژواک حسرت در ذهن مخاطب ایجاد می‌نماید.

این ساختار در مقایسه با قالب‌های سنتی، فضایی سیال و باز برای شعر فراهم می‌کند تا بتواند به‌طور آزادانه‌تری به بیان احساسات و تصاویر بپردازد. این روش از بیان شبیه به کارهای شاعرانی مانند والت ویتمن در شعرهای سپید او است که با فاصله‌گیری از قافیه، بیشتر به موسیقی درونی و ریتم طبیعی زبان توجه می‌کنند.

۲. مضمون و محتوا

مضمون اصلی شعر "دریغ" به نابودی و زوال زندگی تحت تأثیر گذر زمان و شرایط دشوار اجتماعی و طبیعی بازمی‌گردد. شاعر از ابتدا با واژه "دریغا" که خود حاوی حسرت و افسوس است، مخاطب را به فضایی از دست دادن و نابودی هدایت می‌کند. در شعر، زمان و شرایط بیرونی به‌صورت "آوار روزگار" توصیف شده‌اند که به طور مستمر بر زندگی انسان‌ها و طبیعت تأثیر منفی گذاشته‌اند.

مثال:

"دریغا
که آوار روزگار
باور برگ ‌و بار را
از دیار شعر ربود"

در این بند، باور به زیبایی‌ها و سرسبزی به‌مثابه برگ و بار از دیار شعر (نمادی از زندگی) ربوده شده است. استفاده از "برگ و بار" به‌عنوان استعاره‌ای از زندگی طبیعی و سرزنده، نشان‌دهنده حسرت شاعر نسبت به نابودی طبیعت است.

این مضمون شباهت‌هایی با شعرهای تی. اس. الیوت در "سرزمین هرز" (The Waste Land) دارد. الیوت نیز در آن شعر به نابودی و زوال دنیای مدرن پرداخته و از تصاویر مشابهی مانند طبیعت خشک و بی‌حاصل استفاده کرده است.

۳. موسیقی درونی

با وجود اینکه شعر "دریغ" فاقد وزن عروضی و قافیه مشخص است، موسیقی درونی و ریتم زبانی آن بسیار قوی است. استفاده از واژه‌هایی با هجاهای کشیده و حروف صدادار نظیر "آ" و "ا" به ریتم نرم و روان شعر کمک می‌کند. تکرار کلمه "دریغا" در هر بند نوعی ریتم حسی ایجاد می‌کند که با تمایل به بیان حسرت و ناامیدی هم‌خوانی دارد.

مثال:

"دریغا
که آوار روزگار
رویای باران را
در زهدان ابر
خشکاند"

در این بند، تکرار واژه‌هایی نظیر "آوار"، "رویا"، "باران" و "خشکاند" به‌خوبی ریتمی ملایم و پر از کشش حسی ایجاد کرده‌اند که به تصویرسازی قدرتمند از نابودی و بی‌حاصلی کمک می‌کند. این نوع از موسیقی درونی در شعرهای پابلو نرودا نیز مشاهده می‌شود، جایی که تکرار واژه‌ها و استفاده از هجاهای کشیده به غنای زبانی اثر می‌افزاید.

۴. ایماژ و استعاره

شعر "دریغ" سرشار از تصاویر طبیعی و استعاره‌های قوی است که به انتقال پیام اصلی شعر یعنی نابودی و زوال کمک می‌کنند. شاعر از تصاویری نظیر "رویاهای باران"، "زهدان ابر" و "کابوس کویر" برای خلق فضایی از تقابل امید و ناامیدی بهره می‌برد. این تصاویر نه‌تنها زیبایی ظاهری دارند، بلکه به‌عنوان استعاره‌هایی عمیق عمل می‌کنند که به مضامین فلسفی و اجتماعی شعر پیوند می‌خورند.

مثال:

"خواب رنگین خاک را
با کابوس غمگینی از کویر
پوشاند"

در این بند، شاعر با ترکیب "خواب رنگین خاک" (نمادی از امید و رویا) و "کابوس کویر" (نمادی از نابودی و بی‌حاصلی) تقابلی واضح و تأثیرگذار ایجاد کرده است که نشان‌دهنده تقابل رویاهای زیبا با واقعیت‌های سخت و خشن است. این تکنیک در شعرهای سزار وایخو نیز دیده می‌شود، جایی که تصاویر طبیعی برای بیان عواطف انسانی و اجتماعی به‌کار می‌روند.

۵. ابعاد اجتماعی و سیاسی

هرچند شعر "دریغ" به‌صورت مستقیم به مسائل اجتماعی و سیاسی اشاره ندارد، اما از طریق مضامین آن می‌توان تأثیرات این مسائل را بر زندگی انسان‌ها استنباط کرد. "آوار روزگار" می‌تواند نمادی از فشارهای اجتماعی و سیاسی باشد که زندگی انسان‌ها و طبیعت را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر در قالب استعاره‌های طبیعی به نوعی به وضعیت نابسامان اجتماعی و تأثیرات آن بر زندگی انسان‌ها پرداخته است.

مثال:

"و لبان تشنه ی شکفتن را
در هراس از زمهریر زمستان
به سکوت کشاند"

در اینجا، "زمهریر زمستان" به‌عنوان نمادی از شرایط دشوار اجتماعی و سیاسی می‌تواند در نظر گرفته شود که موجب سرکوب و خاموشی خلاقیت‌ها و آرزوهای انسانی شده است. این نگاه در شعرهای اجتماعی و سیاسی محمود درویش نیز دیده می‌شود، جایی که وی از استعاره‌های طبیعی برای بیان اعتراضات سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کند.

۶. تحلیل روانکاوانه

از دیدگاه روانکاوی، شعر "دریغ" به شکلی نمادین به ترس‌های وجودی و اضطراب‌های انسانی در برابر نابودی و زوال پرداخته است. تکرار واژه "دریغا" و استفاده از تصاویری از قبیل "آوار روزگار" و "موریانه" نشان‌دهنده نگرانی‌ها و ترس‌های عمیق انسان از گذر زمان و از دست دادن کنترل بر زندگی و محیط اطراف است. این شعر می‌تواند به‌عنوان بازتابی از اضطراب‌های وجودی انسان مدرن در برابر تغییرات و تهدیدات ناشی از دنیای بیرونی و شرایط اجتماعی در نظر گرفته شود.

۷. زیبایی‌شناختی

از نظر زیبایی‌شناختی، شعر "دریغ" به‌خوبی از عناصر زبانی ساده و در عین حال عمیق برای ایجاد تأثیر عاطفی و ذهنی استفاده کرده است. تصاویر طبیعی، موسیقی درونی و تکرار واژه‌ها همگی به خلق اثری زیبا و تأثیرگذار کمک کرده‌اند. با وجود سادگی زبان، استعاره‌های به‌کاررفته در شعر، عمق معنایی بالایی دارند که به خواننده این امکان را می‌دهد تا با هر بار خواندن شعر، لایه‌های جدیدی از معنا را کشف کند.

۸. مقایسه با اشعار جهانی و امتیاز دهی

شعر "دریغ" از نظر مضامین، ساختار و تصاویر، با آثار شاعران بزرگی در ادبیات جهان قابل مقایسه است. مثلاً در مقایسه با "سرزمین هرز" تی. اس. الیوت، شباهت‌هایی از نظر پرداختن به زوال و نابودی مشاهده می‌شود. همچنین، استفاده از تصاویر طبیعی برای بیان احساسات انسانی شباهت‌هایی به آثار پابلو نرودا و سزار وایخو دارد.

در این بخش به‌طور دقیق‌تر به امتیازدهی شعر "دریغ" ارسلان در مقایسه با شعرهای جهانی پرداخته و هر جنبه از شعر به تفکیک و در قالب معیارهای مشخص امتیازدهی می‌شود.

     ۱. ساختار و قالب (امتیاز: ۸/۱۰)

شعر "دریغ" از ساختاری آزاد و بدون قافیه و وزن عروضی استفاده کرده است که در قالب شعر سپید قرار می‌گیرد. این قالب به شاعر آزادی بیشتری برای بیان احساسات و استفاده از استعاره‌ها و تصاویر می‌دهد. در این ساختار، تکرار واژه "دریغا" نوعی ریتم درونی ایجاد کرده که به شعر انسجام و پویایی می‌بخشد. در مقایسه با شعرهای جهانی، ساختار شعر با اشعار والت ویتمن و پابلو نرودا مشابه است، اما از نظر پیچیدگی و تنوع وزنی و ریتمیک، می‌توان گفت که شعرهای ویتمن گاهی در خلق تنوع ریتمی بهتر عمل کرده‌اند. با این حال، ارسلان در استفاده از ساختار سپید موفق بوده است و توانسته‌ است از این قالب برای بیان احساسات عمیق بهره ببرد.

    ۲. مضمون و محتوا (امتیاز: ۹/۱۰)

مضمون اصلی شعر "دریغ" حول محور حسرت، زوال و نابودی است. این مضامین از طریق استفاده از تصاویر طبیعی و استعاره‌های قدرتمند به‌خوبی منتقل می‌شوند. شاعر با بهره‌گیری از تصاویری مانند "خشکاندن رویاهای باران"، "کابوس کویر"، و "آوار روزگار" به شکلی هنرمندانه به مضمون افسوس و حسرت پرداخته است. این مضمون در شعرهای جهانی مانند "سرزمین هرز" تی. اس. الیوت و برخی از اشعار پابلو نرودا نیز دیده می‌شود که در آن‌ها به زوال دنیای مدرن و از دست دادن امیدها اشاره شده است. اگرچه مضامین شعر "دریغ" مشابه این آثار جهانی است، اما از نظر عمق معنایی و پرداخت به احساسات انسانی، توانسته است به‌خوبی این مضامین را در قالب زبانی ساده و روان بیان کند.

   ۳. موسیقی درونی (امتیاز: ۸/۱۰)

شعر "دریغ" با وجود نداشتن قافیه و وزن عروضی، از موسیقی درونی قوی‌ای بهره می‌برد. تکرار واژه "دریغا" در ابتدای هر بند، ریتمی منظم و تأثیرگذار ایجاد می‌کند. استفاده از هجاهای کشیده و حروف صدادار مانند "آ" و "ا" در شعر، حسی آرام و تأثیرگذار به وجود آورده که با مضامین اندوه و حسرت هم‌خوانی دارد. در مقایسه با آثار شاعرانی مانند پابلو نرودا و سزار وایخو که از موسیقی درونی و ریتم‌های طبیعی برای خلق اثرات قوی‌ استفاده می‌کنند، شعر "دریغ" نیز به‌خوبی توانسته است این ویژگی را در خود جای دهد. اما از نظر پیچیدگی موسیقی و تنوع آوایی، می‌توان گفت که اشعار برخی از شاعران جهانی همچون ویلیام بلیک در خلق موسیقی درونی پیچیده‌تر عمل کرده‌اند.

   ۴. ایماژ و استعاره (امتیاز: ۹/۱۰)

شعر "دریغ" سرشار از استعاره‌های قوی و تصاویر طبیعی است که به‌خوبی حس افسوس و زوال را به مخاطب منتقل می‌کنند. تصاویر مانند "خشکاندن رویاهای باران"، "زهدان ابر"، "کابوس کویر" و "لبان تشنه‌ی شکفتن" به شکل هنرمندانه‌ای به نمایش حسرت و از دست رفتن امیدها پرداخته‌اند. این استفاده خلاقانه از استعاره و تصاویر شباهت‌هایی به آثار جهانی مانند شعرهای تی. اس. الیوت و والت ویتمن دارد که در آن‌ها نیز تصاویر طبیعی به شکل قدرتمندی برای بیان احساسات انسانی و مضامین فلسفی به کار رفته‌اند. این بخش از شعر در مقایسه با نمونه‌های جهانی نمره بالایی دریافت می‌کند، چرا که توانسته است با زبانی ساده، تصاویری عمیق و چندلایه خلق کند.

   ۵. ابعاد اجتماعی و سیاسی (امتیاز: ۷/۱۰)

در لایه‌های زیرین شعر "دریغ"، تأثیرات اجتماعی و سیاسی احساس می‌شود. "آوار روزگار" و "زمهریر زمستان" می‌توانند به عنوان نمادهایی از شرایط دشوار اجتماعی و سیاسی در نظر گرفته شوند که زندگی انسان‌ها را تحت تأثیر قرار داده‌اند. هرچند این بعد از شعر به‌طور مستقیم بیان نشده است، اما می‌توان از طریق استعاره‌ها و تصاویر، به این موضوعات پی برد. در مقایسه با شاعران اجتماعی نظیر محمود درویش که به‌طور مستقیم به مسائل سیاسی پرداخته‌اند، شعر "دریغ" این بُعد را به‌طور غیرمستقیم بیان کرده است. از این رو، در این زمینه، شعر نمره کمتری دریافت می‌کند.

   ۶. تحلیل روانکاوانه (امتیاز: ۸/۱۰)

از منظر روانکاوی، شعر "دریغ" به ترس‌ها و اضطراب‌های انسان در برابر نابودی و زوال می‌پردازد. "آوار روزگار" نمادی از فشارهای ذهنی و روانی است که زندگی انسان را تهدید می‌کند و تکرار واژه "دریغا" بازتاب‌دهنده ناتوانی انسان در تغییر شرایط است. این تحلیل می‌تواند با نظریات روانکاوانه زیگموند فروید و کارل یونگ هم‌خوانی داشته باشد که به اضطراب‌های وجودی انسان در برابر گذر زمان و مرگ پرداخته‌اند. شعر "دریغ" از این نظر نمره بالایی می‌گیرد، چرا که به‌خوبی توانسته است این اضطراب‌ها را با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر طبیعی به تصویر بکشد.

   ۷. زیبایی‌شناختی (امتیاز: ۹/۱۰)

از نظر زیبایی‌شناختی، شعر "دریغ" با سادگی و استفاده از عناصر طبیعی، اثری زیبا و تأثیرگذار خلق کرده است. استفاده از تصاویر لطیف و موسیقی درونی نرم، زیبایی این شعر را تقویت کرده‌اند. این زیبایی در کنار محتوای عمیق آن، شعری تأثیرگذار و هنری ساخته است. در مقایسه با اشعار جهانی، شعر ارسلان از نظر زیبایی‌شناختی در سطح بالایی قرار می‌گیرد. اشعاری از راینر ماریا ریلکه و پابلو نرودا نیز از این ویژگی برخوردارند و از عناصر طبیعی و موسیقی درونی برای خلق زیبایی بهره می‌برند.


مقایسه امتیاز نهایی و نتیجه گیری

شعر "دریغ" از نظر مضامین، تصاویر و ساختار شباهت‌هایی با آثار شاعران برجسته جهانی همچون تی. اس. الیوت، پابلو نرودا و والت ویتمن دارد. از نظر کمی، شعر به نسبت کوتاه است اما با وجود این، توانسته است محتوای عمیقی را در خود جای دهد. در مقایسه با شعرهای طولانی‌تر مانند "سرزمین هرز" الیوت، "دریغ" شاید از نظر گستره موضوعات محدودتر باشد، اما از نظر پرداخت به مضمون و استفاده از استعاره‌ها به‌خوبی در سطح شعرهای جهانی قرار می‌گیرد.

با در نظر گرفتن تمام جنبه‌ها، شعر "دریغ" از ارسلان با امتیاز کلی ۸.۵/۱۰ به‌عنوان یک شعر نو و موفق در ادبیات معاصر فارسی ارزیابی می‌شود. این شعر توانسته است با استفاده از تصاویر طبیعی و مضامین فلسفی، اجتماعی و روانکاوانه، این اثر در مقایسه با اشعار جهانی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد و از نظر زیبایی‌شناختی و عمق معنایی، یکی از نمونه‌های برجسته شعر نو فارسی به‌شمار می‌آید.



هیچ نظری موجود نیست: