۱۴۰۳ مهر ۱۷, سه‌شنبه

نقد و بررسی جامع شعر "هوای دیروز"






هوای دیروز




امروز از پی دیروز

شتابان

گام بر می‌دارد و

سال هم هر سال

خرقه‌ی عاریتی را

دوباره نو نوار می‌پندارد

تا کوتاهی ماحضرِ عمر

در فاصله‌ی حصار و آوار را

به فراموشی سپارد

 

در آشفته روزگاری که

نه شوقی است

تا شادی را بر لب بنشاند

نه اشکی

تا چشم را به تسکینی بگریاند

و نه انتظاری

از بی قراری عقربه

تا زمان را به ترفندی

به دیار گذشته بکشاند

 

تصویری از

طعم گس لبخندت را

بر بومِ خالیِ نگاهم

نقاشی کن

تا گل - ابریشمِ فرش اتاق

زیرِ طاقِ بلندِ محرابی

عارفانه به رقص برخیزد

 

جوانه‌ی نهان

در قندیلِ سفالی قالی

از آویز داربست بگریزد

 

و رخسارِ عبوسِ دیوار

از شمیمِ مریم و شب بو

دمی با رنگِ زندگی

درآمیزد

 

امروز هم هنوز

در هوای دیروز

گام بر می دارد

 

ارسلان – تهران

24 اردیبهشت 1401



 نقد و بررسی جامع شعر "هوایِ دیروز" اثر ارسلان محمدی

مقدمه:

شعر معاصر فارسی در دهه‌های اخیر با تأکید بر مضامین فلسفی، اجتماعی و روانشناسانه، توجه ویژه‌ای به زمان و خاطره داشته است. ارسلان محمدی یکی از شاعران برجسته معاصر است که با شعرهای آزاد و سپید خود مفاهیم پیچیده‌ای را به زبانی ساده و در عین حال استعاری بیان می‌کند. شعر "هوای دیروز" به عنوان یکی از آثار مهم او، با بهره‌گیری از تصاویر بصری، استعاره‌ها و مضامین اجتماعی و روانشناسانه، به بررسی گذر زمان، حسرت از گذشته و بی‌ثباتی معنایی در زندگی مدرن پرداخته است.

این مقاله به بررسی شعر "امروز از پی دیروز" از جنبه‌های اجتماعی، هنری، روانشناسانه، ساختاری، موسیقیایی، زبان‌شناسی و مقایسه آن با اشعار مشابه ایرانی و خارجی می‌پردازد. همچنین به تحلیل عمیق‌تر استعاره‌ها، ایماژها، واج‌آرایی و تکنیک‌های زبانی به کار رفته در شعر می‌پردازیم.



۱. تحلیل اجتماعی شعر:

در بررسی اجتماعی شعر "هوای امروز از پی دیروز"، شاعر به وضوح از ناامیدی و یأس اجتماعی و فرهنگی سخن می‌گوید. با استفاده از اصطلاحات و تصاویری مانند "خرقه‌ی عاریتی"، "آوار" و "آشفته روزگاری"، ارسلان جهانی را به تصویر می‌کشد که در آن نه شادی واقعی وجود دارد و نه تسکینی برای دردها. او با استفاده از این تصاویر می‌خواهد نشان دهد که زمان در حال تکرار است و انسان در این جهان بی‌معنا به سوی آینده‌ای نامعلوم پیش می‌رود.

"خرقه‌ی عاریتی" به نوعی می‌تواند اشاره‌ای به نقش‌های اجتماعی و فرهنگی باشد که فرد در جامعه پذیرفته است. این نقش‌ها مانند لباسی قرضی است که فرد مجبور به پوشیدن آن است و در نهایت این هویت قرضی با زمان، هیچ معنای واقعی برای او ندارد. در کل، شعر به جامعه‌ای اشاره دارد که در آن فردیت و هویت شخصی در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی کم‌رنگ شده است.

از دیدگاه تحلیل مارکسیستی، شعر می‌تواند نمایانگر نظام سرمایه‌داری باشد که فرد را مجبور به پذیرش نقش‌های اجتماعی تحمیلی می‌کند، بدون آنکه فرد بتواند واقعیت زندگی خود را کنترل کند. در این نظام، انسان ناامید از تغییر، تنها شاهد گذر زمان و فرسایش روحی و جسمی خود است.



۲. تحلیل هنری و تصویری:

ارسلان محمدی با بهره‌گیری از تصاویر بصری و استعاری، فضای هنری قوی‌ای را در شعر "هوای دیروز" خلق کرده است. تصاویر در این شعر به صورت همزمان نقشی توصیفی و نمادین ایفا می‌کنند و به عمق معنایی شعر می‌افزایند.

استعاره‌ها و ایماژها:

  1. بوم خالی نگاه: این استعاره به معنای چشمانی است که هنوز هیچ تصویری در آن‌ها نقش نبسته است، یک بوم سفید و خالی که منتظر است تا تصویری بر آن کشیده شود. این استعاره به مفهوم حسرت و انتظار اشاره دارد، جایی که شاعر از مخاطب می‌خواهد که تصویری از گذشته یا لبخندی از خاطره را بر بوم خالی نقاشی کند.

  2. گل‌ابریشم فرش اتاق: در اینجا "گل‌ابریشم" نشان‌دهنده ظرافت و زیبایی زودگذر است. فرش اتاق به عنوان عنصری از زندگی روزمره، به نوعی نمادی از جهان مادی و ملموس است. اما شاعر این فرش را زنده و در حال رقص می‌بیند، که نشانگر نوعی انرژی زندگی است که حتی در اشیای بی‌جان هم وجود دارد.

  3. داربست: استعاره‌ای از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است که فرد از آن‌ها باید بگریزد. این تصویر به نوعی نماد آزادی است؛ یک فرار از قید و بندهای اجتماعی که فرد را محدود کرده است.

  4. رخسار عبوس دیوار: در اینجا دیوار نمادی از موانع زندگی است که با وجود استحکام و سرسختی‌اش، قادر است تحت تأثیر زیبایی‌های زندگی، مانند شمیم گل‌های مریم و شب‌بو، نرم و شاداب شود.

این استعاره‌ها به طور همزمان نمادین و تجربی هستند؛ آن‌ها زندگی روزمره را به شکلی شاعرانه بیان می‌کنند و احساسات و تجربیات انسانی را با استفاده از تصاویر طبیعی و ملموس بازتاب می‌دهند.



۳. تحلیل روانشناسانه:

از نظر روانشناسانه، شعر "هوایِ  دیروز" به واکاوی درونیات انسان و تجربه او از زمان و خاطره می‌پردازد. شاعر به طرز بی‌وقفه‌ای بین دیروز و امروز حرکت می‌کند، در حالی که هیچگاه نمی‌تواند از گذشته فرار کند. تکرار عبارت "گام برمی‌دارد" نشان می‌دهد که امروز و دیروز به هم پیوند خورده‌اند و شخصیت شعر درگیر یک چرخه تکراری و بی‌پایان است.

تحلیل فرویدی این شعر می‌تواند این‌گونه باشد که دیروز نماد ناخودآگاه است، جایی که خاطرات و تجربیات سرکوب شده ذخیره می‌شوند. امروز، یعنی آگاهی، به شکل مداوم تلاش می‌کند تا از این گذشته رهایی یابد، اما به دلیل پیوستگی این دو، موفق نمی‌شود.

همچنین در تحلیل یونگی، این شعر می‌تواند بازتابی از آرکی‌تایپ‌های جمعی باشد. در این دیدگاه، گذشته نماد ریشه‌های عمیق‌تر و مشترک انسانی است که همیشه با ما همراه است و هیچگاه نمی‌توانیم از آن جدا شویم. این شعر بازتابی از تلاش‌های فردی و جمعی برای بازگشت به معنای اصلی زندگی است که در گذشته گم شده است.



۴. تحلیل ساختاری:

شعر ارسلان محمدی دارای ساختار آزاد و بی‌وزن است. این سبک در شعر نو فارسی متداول شده و به شاعران اجازه می‌دهد تا با آزادی بیشتری مفاهیم و احساسات خود را بیان کنند.

تکرار واژه‌ها و عبارات: یکی از تکنیک‌های مهم در این شعر، تکرار واژه‌ها و عبارات است که به ریتم و موسیقی شعر کمک می‌کند. عبارت "گام برمی‌دارد" به عنوان یک تکرار، نشان‌دهنده حرکت پیوسته زمان است و به خواننده یادآوری می‌کند که زمان هرگز متوقف نمی‌شود.

تقسیم بندی معنایی: شعر به چندین بخش تقسیم شده است که هر کدام به نوعی یکی از ابعاد مختلف زندگی و تجربه انسانی را بازتاب می‌دهد. بخش اول به زمان و گذر آن اشاره دارد، در حالی که بخش‌های بعدی به حسرت از گذشته و تلاش برای یافتن معنای جدید در زندگی کنونی پرداخته‌اند.



۵. تحلیل موسیقیایی:

شعر "امروز از پی دیروز" هرچند فاقد وزن عروضی کلاسیک است، اما از طریق تکرار واج‌ها و صداها، ریتمی موسیقیایی ایجاد می‌کند. در اینجا واج‌آرایی به عنوان یک تکنیک مهم استفاده شده است:

  • تکرار صدای "گ": در کلماتی مانند "گام"، "گس"، "بگریزد"، و "گل"، صدای "گ" به نوعی سختی و سنگینی زمان و حسرت را به گوش می‌رساند. این صداها به ایجاد حس فشار و تداوم کمک می‌کنند.

  • تکرار صدای "ش": در کلماتی مانند "شب‌بو"، "شمیم"، و "شادی"، صدای نرم و ملایم "ش" به لطافت و آرامش شاعرانه کمک می‌کند و در تضاد با صدای "گ" قرار می‌گیرد، که به شعر عمق و دینامیک بیشتری می‌بخشد.

تکرار عبارات "گام برمی‌دارد" و "دیروز" نیز به عنوان عناصر موسیقیایی عمل می‌کنند و نوعی آهنگ و ریتم درونی به شعر می‌دهند که حتی بدون قافیه و وزن کلاسیک، حس جریان زمان را به خواننده منتقل می‌کند.



۶. تحلیل زبان‌شناسی:

شاعر در این شعر از زبانی ساده ولی در عین حال پر از استعاره و تصویر استفاده کرده است. این استفاده از زبان به او امکان می‌دهد تا به طور مستقیم و بدون پیچیدگی مفاهیم عمیق فلسفی و روانشناسانه را بیان کند.

واژگان روزمره: واژه‌های ساده‌ای مانند "گام"، "دیوار"، "قالی" و "لبخند" به عنوان عناصر زبانی استفاده شده‌اند که به طور همزمان زندگی روزمره و مفاهیم انتزاعی‌تر را بیان می‌کنند.

واج‌آرایی: همان‌طور که اشاره شد، استفاده از صداها و تکرارهای واجی به ایجاد یک جریان موسیقیایی در شعر کمک کرده است.

از منظر زبان‌شناسی شناختی، استفاده از استعاره‌های مرتبط با طبیعت (مانند گل‌ابریشم، بوم نقاشی) نشان می‌دهد که شاعر از سازوکارهای ذهنی استعاری برای بیان تجربیات درونی و فلسفی استفاده می‌کند.



۷. مقایسه با اشعار مشابه ایرانی و خارجی:

مقایسه با "مسافر" اثر سهراب سپهری:

سپهری نیز مانند ارسلان از تصاویر طبیعی برای بیان احساسات فلسفی استفاده می‌کند. هرچند شعر سپهری بیشتر به عرفان و معنویت گرایش دارد، اما هر دو شاعر به گذر زمان و تجربه انسانی از آن پرداخته‌اند.

مقایسه با "تولدی دیگر" اثر فروغ فرخزاد:

فروغ در "تولدی دیگر" به مسائل وجودی و تجربه انسانی از زندگی و مرگ پرداخته است. هرچند شعر او بیشتر به تحول درونی و تولد دوباره انسان اشاره دارد، هر دو شاعر به بحران‌های روانشناختی و اجتماعی اشاره کرده‌اند.

مقایسه با "سرزمین بی‌حاصل" اثر تی. اس. الیوت:

در "سرزمین بی‌حاصل" الیوت نیز به بحران‌های هویتی و ناامیدی اجتماعی پرداخته است. هر دو شاعر به وضوح از حسرت و ناکامی در مواجهه با زمان و بی‌معنایی زندگی صحبت می‌کنند، اما الیوت از تصاویر اسطوره‌ای و تاریخی بهره می‌گیرد، در حالی که ارسلان از تصاویر روزمره و ملموس استفاده می‌کند.



۸. ارزیابی و امتیازدهی:

برای ارزیابی این شعر، معیارهای مختلفی در نظر گرفته می‌شود:

  • محتوا و معنا: ۹/۱۰
    (مضامین فلسفی، اجتماعی و روانشناسانه)

  • هنر تصویری و استعاری: ۱۰/۱۰
    (تصاویر قدرتمند و هنرمندانه با استفاده از استعاره‌های جدید)

  • روانشناسی و فلسفه: ۸/۱۰
    (تحلیل عمیق از زمان و خاطره)

  • ساختار و فرم: ۸.۵/۱۰
    (ساختار آزاد و استفاده از ریتم درونی)

  • زبان و موسیقی: ۹/۱۰
    (زبان ساده ولی پر از استعاره و واج‌آرایی)



۹. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

شعر "هوای دیروز" اثر ارسلان محمدی یک تأمل عمیق بر تجربه انسانی در مواجهه با زمان و خاطره است. با استفاده از تصاویر بصری، استعاره‌ها و واج‌آرایی، این شعر توانسته است حسرت و یکنواختی زمان را به شکلی شاعرانه و هنری بیان کند. از نظر مضامین اجتماعی، روانشناسانه و فلسفی، این شعر جایگاه ویژه‌ای در شعر معاصر فارسی دارد و می‌تواند با اشعار برجسته ایرانی و خارجی مقایسه شود



هیچ نظری موجود نیست: