عریانی ارغوان
روزی که
اولین شکوفه
بر شاخه ی خشکِ ارغوان
رویید
نفسِ سبزِ باغ
از نبضِ تندِ زمین
به شماره افتاد و
انعکاسِ رنگین کمانِ شوق
در نگاهِ ماتِ کوچه
رقصید
روزی که
نخستین ستاره
بر آسمانِ سربیِ غروب
درخشید
خورشید
سر بر بِسترِکوهستان نهاد و
دشت
خمیازه کشان
به انتظارِ آرامشِ شبانه ماند
شبی که
آخرین ستاره
بر زمینِ سرد می ریخت
شکوفه ای
در خواب می دید
که باران
بی امان
بر کفِ ایوانِ خانه
می بارید و
باد
بر شیشه ی پنجره
دیوانه وار
مشت می کوبید
خورشید هم
از خواب پرید و
از پشتِ تیره ی ابر
عریانیِ ارغوان را
در چشمان ناباورِ باغ
دید
ارسلان – تهران
بیست وسوم شهریور 1403
نقد شعر
شعر "عریانی ارغوان" سرشار از تصاویری زنده و استعارههای نمادین است که به شکلی زیبا به رابطه عمیق بین عناصر طبیعی و احساسات انسانی میپردازد. در ادامه به نقد و تفسیر این شعر میپردازم:
چرخه طبیعت: شعر به زیبایی چرخههای طبیعی را به تصویر میکشد: شکوفهدادن گلها، غروب خورشید، بارش باران و وزش باد. این فرآیندها نشاندهنده گذر زمان و پیوند بین زندگی و مرگ هستند و احساساتی را که از این تغییرات برانگیخته میشوند، منعکس میکنند.
انتظار و تغییر: در شعر حس مداوم انتظار و تغییر دیده میشود. عباراتی مانند "به انتظار آرامش شب" و تصویر گل شکوفه که در خواب است، به حالت انتظار و تغییرات پیوسته در طبیعت اشاره دارد. گذار از روز به شب، از شکوفهدادن به پژمردگی، نشاندهنده تغییر مداوم است که با احساسات انسانی درهمتنیده است.
بازی نور و تاریکی: اشاره به ستارگان و خورشید، نمادی از امید و آگاهی است. غروب خورشید و درخشش ستارگان نشانهای از تغییر حالت از زندهدلی به تفکر و شاید نوعی غمگینی است. "عریانی ارغوان" در پایان شعر، میتواند لحظهای از آشکار شدن واقعیتی تلخ یا غیرمنتظره باشد.
انعکاس احساسات: پدیدههای طبیعی همچون باد و باران، نمایانگر آشفتگی درونی هستند. بهویژه در عباراتی مانند "باد بر شیشهی پنجره دیوانهوار مشت میکوبید"، که نشاندهنده هیجان یا ناامیدی درونی است. عناصر طبیعی همچون استعارهای برای احساسات انسانی عمل میکنند.
- شکوفه: نمادی از آغازهای نو، رشد یا حتی زیبایی زودگذر است.
- خورشید: اغلب نماد زندگی، وضوح و حقیقت است، اما در این شعر با غروب خود و پنهان شدن پشت کوهها، شاید نشانی از سردرگمی یا کنارهگیری احساسات باشد.
- ارغوان: این درخت در فرهنگهای مختلف، بهویژه در غرب، به نوعی با خیانت مرتبط است (همچون یهودای اسخریوطی). عریانی ارغوان ممکن است نمادی از لحظهای از حقیقت محض باشد که در آن، توهمات فرو میریزند و واقعیت تلخ آشکار میشود.
شعر به شکلی عمیق به پیوند بین جهان بیرونی طبیعت و جهان درونی احساسات انسان میپردازد. چرخههای رشد، انتظار و پژمردگی در طبیعت، بازتابی از چرخههای احساسی همچون امید، انتظار، ناامیدی و آشکار شدن حقیقت هستند. عریانی ارغوان شاید نمادی از لحظهای باشد که پردهها کنار میروند و حقیقتی سخت و دردناک، اما واقعی، آشکار میشود.
شعر "عریانی ارغوان" از نظر سبک ادبی ویژگیهای خاصی دارد که آن را از بسیاری از آثار کلاسیک و حتی معاصر متمایز میکند. در ادامه به برخی از جنبههای مهم سبک ادبی این شعر میپردازیم:
این شعر سرشار از نمادهایی است که هر یک معنای عمیقی را منتقل میکنند. درخت ارغوان، خورشید، باد، باران، ستارگان و شکوفهها همگی نمادهایی از زندگی، تغییر، رشد، و حتی واقعیتهای تلخ هستند. شاعر با استفاده از این نمادها تلاش میکند تا به جای توصیف مستقیم احساسات، با ایجاد تصاویری زنده و پرمعنا، مخاطب را به تأمل وادارد. این ویژگی سمبولیستی از تکنیکهای مدرنیستی محسوب میشود.
2. طبیعتگرایی (ناتورالیسم)
شاعر با استفاده از عناصر طبیعی مانند شکوفه، باد، باران، و خورشید، طبیعت را بهعنوان بستری برای بیان مفاهیم احساسی و فلسفی خود به کار میبرد. این سبک طبیعتگرایانه نهتنها به تجسم طبیعت کمک میکند، بلکه به خواننده اجازه میدهد تا ارتباطی احساسی با پدیدههای طبیعی پیدا کند. این ویژگی بهویژه در شعرهای رمانتیک و پستمدرن دیده میشود.
3. ایماژریسم (تصویریگرایی)
شاعر از تکنیکهای ایماژریستی بهره میبرد، بهاینمعنا که بهجای پرداختن به توصیفات طولانی و پیچیده، با ایجاد تصاویری واضح و زنده از طریق کلمات، احساسات و افکار را بهسرعت به مخاطب منتقل میکند. تصاویر شکوفهای که روییده است یا باد که دیوانهوار به شیشه میکوبد، نمونههای بارزی از این سبک هستند. این سبک بهویژه در اوایل قرن بیستم توسط شاعرانی مانند عزرا پاوند و تی.اس. الیوت مورد توجه قرار گرفت.
4. کاربرد زبان ساده و در عین حال عمیق
زبان شعر در عین سادگی، بسیار پرمعنا و عمیق است. کلمات و عبارات پیچیدهای در شعر وجود ندارد، اما مفاهیم پیچیدهای از طریق تصاویر ساده و روزمره بیان میشوند. این ویژگی باعث میشود که شعر هم برای مخاطبان عمومی و هم برای منتقدان ادبی جذاب باشد. زبان ساده با تکیه بر عناصر بصری و احساسی بهنوعی شعر را قابلفهم و در عین حال قابلتفسیر میکند.
با اینکه این شعر وزن و قافیهی کلاسیک ندارد، اما از ریتم درونی خاصی برخوردار است. استفاده از تکرار در برخی بخشها (مانند "روزی که" و "شبی که") و جملات کوتاه و بلند باعث ایجاد یک نوع آهنگ ملایم و احساسی میشود. این نوع ریتم آزاد از ویژگیهای شعر مدرن است که با کنار گذاشتن قیدهای کلاسیک به جریان طبیعی احساسات در شعر اجازه میدهد.
شاعر با استفاده از زمانهای مختلف (گذشته، حال، و حتی آیندهی خیالی) و اشاره به لحظات مختلف روز (صبح، غروب، شب) به نوعی درونمایه فلسفی و تأملبرانگیز در مورد گذر زمان و ناپایداری لحظات را بیان میکند. این ترکیب زمانی نشان میدهد که هر لحظه به لحظهای دیگر متصل است و این پیوستگی زمان و مکان به نوعی بر دگرگونیهای زندگی تأکید دارد.
7. احساسگرایی (ايمپرسيونيسم احساسی)
در این شعر، طبیعت بهشدت با احساسات انسان در ارتباط است. شکوفهدادن و پژمردگی درخت ارغوان بهنوعی با بیداری و خوابیدن احساسات مرتبط شده است. بهویژه در صحنهای که "خورشید از خواب پرید"، بهخوبی احساسات انسانی در طبیعت تجسم یافته است. این سبک احساسگرایانه بر تجربههای حسی و عاطفی مخاطب تأثیرگذار است.
شعر "عریانی ارغوان" با ترکیب نمادگرایی، ایماژریسم، و طبیعتگرایی، در یک سبک مدرن و تأملبرانگیز نوشته شده است. استفاده از زبان ساده و موسیقی درونی، همراه با تصاویری زنده از طبیعت و عناصر طبیعی، آن را به شعری عمیق و احساسی تبدیل کرده است.
برداشت اجتماعی از شعر "عریانی ارغوان" میتواند در لایههای عمیقتر شعر پنهان باشد و به مفاهیم گستردهتری چون شرایط اجتماعی، تحولات فرهنگی، و تغییرات در زندگی جمعی اشاره کند. اگرچه در نگاه نخست، این شعر بیشتر به تعاملات انسان و طبیعت و حالات احساسی فردی میپردازد، میتوان از آن برداشتهایی اجتماعی نیز به دست آورد. در ادامه، به برخی از این برداشتها میپردازم:
1. انتظار برای تغییر و نوزایی اجتماعی
در شعر، طبیعت بهعنوان بازتابی از زندگی انسانی به تصویر کشیده شده است. همانطور که "شکوفه" نمادی از تولد و رویش است، میتواند نشاندهنده امید به تغییرات اجتماعی و فرهنگی باشد. شکوفهدادن ارغوان در این شعر ممکن است بهنوعی نمایانگر انتظار جامعه برای بازگشت بهار، یا نوزایی در ابعاد اجتماعی باشد. به عبارتی دیگر، ممکن است شاعر در پس این تصاویر، خواسته باشد به دوران تحول و بیداری اجتماعی اشاره کند که پس از دورههای رکود یا زمستان (دورانهای سختی) سرانجام میرسد.
2. نقد رکود اجتماعی و امید به بیداری
اشاره به آسمان سربی غروب و خورشیدی که سر بر بستر کوهستان نهاد، ممکن است استعارهای برای شرایط سخت اجتماعی یا دوران ناامیدی در جامعه باشد؛ شرایطی که در آن افراد جامعه احساس میکنند امید و شور زندگی از بین رفته است. این غروب شاید بیانگر دوران رکود فرهنگی و سیاسی باشد که مردم در آن به انتظار نور جدیدی از امید و تغییرات نشستهاند.
اما شعر با درخشیدن ستاره و سپس شکوفهدادن ارغوان پایان مییابد، که میتوان آن را بهعنوان نمادی از بیداری اجتماعی یا آغاز یک جنبش تازه برای تغییرات مثبت در جامعه تلقی کرد. شاید شاعر قصد داشته نشان دهد که حتی در دوران ناامیدی، باید به امید زنده ماندن و به آیندهای روشن فکر کرد.
3. تضاد بین طبیعت و جامعه صنعتی یا مدرن
در بخشهایی از شعر، مانند توصیف باد که دیوانهوار بر شیشهی پنجره مشت میکوبد، میتوان تعارض بین جهان طبیعی و دنیای صنعتی یا مدرن را حس کرد. این تصویر ممکن است نمایانگر تأثیرات منفی مدرنیته یا صنعتی شدن بر محیط زیست و زندگی طبیعی انسان باشد. در این دیدگاه، شاعر ممکن است در حال نقد جامعهای باشد که در اثر گسترش صنعت و فناوری از طبیعت و ارزشهای انسانی دور شده است.
شیشهی پنجره بهعنوان یک مانع میان طبیعت و انسان میتواند نمادی از فاصلهای باشد که جامعه مدرن بین انسان و طبیعت به وجود آورده است. باد که میکوشد این مانع را از بین ببرد، شاید نمایانگر تلاش برای بازگشت به ریشههای طبیعی و انسانی باشد که در دوران مدرن از دست رفتهاند.
4. عریانی ارغوان: نمادی از آشکار شدن واقعیتهای اجتماعی
در پایان شعر، عریانی ارغوان در نگاه ناباورانه باغ به چشم میآید. این تصویر میتواند نشاندهنده لحظهای از آگاهی جمعی یا بیداری اجتماعی باشد؛ لحظهای که جامعه با حقیقت تلخ وضعیت خود مواجه میشود. ارغوان، که درختی با رنگهای زیبا و غنی است، در اینجا بهصورت عریان و برهنه دیده میشود. شاید شاعر در اینجا به این نکته اشاره دارد که زیباییهای سطحی و ظاهری نمیتوانند واقعیتهای اجتماعی را پنهان کنند و در نهایت، جامعه مجبور به مواجهه با حقایق خواهد شد.
5. باران و باد: نیروهای تغییر اجتماعی
باران و باد که در شعر بهعنوان پدیدههای طبیعی توصیف میشوند، میتوانند نماد نیروهای تغییر در جامعه باشند. بارانی که "بیامان" بر ایوان خانه میبارد، شاید بهنوعی نماد نیروهای انقلابی یا تحولات اجتماعی باشد که بیوقفه به پیش میروند و نمیتوان آنها را متوقف کرد. باد که دیوانهوار به پنجره مشت میزند، ممکن است نمایانگر اعتراضات یا ناآرامیهای اجتماعی باشد که تلاش میکنند ساختارهای کهنه و ناپایدار را در هم بشکنند.
شعر "عریانی ارغوان" اگرچه در نگاه اول به طبیعت و احساسات انسانی میپردازد، اما میتوان برداشتهایی اجتماعی از آن داشت. نمادها و تصاویری که در شعر آمدهاند، همچون شکوفهدادن، باد، باران، و عریانی ارغوان، میتوانند به شرایط اجتماعی و فرهنگی اشاره کنند و به موضوعاتی چون انتظار برای تغییرات، بیداری اجتماعی، و آشکار شدن واقعیتهای تلخ اما ضروری در جامعه بپردازند.
برای مقایسه شعر "عریانی ارغوان" با اشعار دیگر شاعران، میتوانیم چند جنبه کلیدی مانند سبک، استفاده از طبیعت، نمادگرایی، و موضوعات اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه، "عریانی ارغوان" را با اشعار نیما یوشیج، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، و احمد شاملو مقایسه میکنیم:
سبک: نیما بنیانگذار شعر نو فارسی است و به خاطر شکستن قالبهای سنتی شعر کلاسیک و استفاده از فرم آزاد شناخته میشود. "عریانی ارغوان" نیز از یک ساختار آزاد و بدون قید و بندهای کلاسیک استفاده میکند، شبیه به رویکرد نیما. همچنین، هر دو شاعر از وزن و ریتم آزاد برای خلق فضایی طبیعی و پویا بهره میگیرند.
طبیعت: نیما از عناصر طبیعت برای بیان مفاهیم انسانی و اجتماعی استفاده میکرد. در شعر "ققنوس" نیما، پرنده ققنوس نمادی از بازسازی و تولد دوباره است. در "عریانی ارغوان"، درخت ارغوان میتواند نمادی از لحظههای تحول و بیداری باشد. هر دو شاعر از طبیعت به عنوان استعارهای برای زندگی اجتماعی و روحانی بهره میبرند.
نمادگرایی: نیما و شاعر "عریانی ارغوان" هر دو از نمادهای طبیعی (درخت، خورشید، باد) برای بیان مفاهیم عمیقتر اجتماعی و احساسی استفاده میکنند. در نیما، این نمادها اغلب به نوعی به تحولات اجتماعی یا بازسازی امید اشاره دارند، و در "عریانی ارغوان" نیز نماد ارغوان میتواند بر آشکار شدن واقعیتهای اجتماعی و احساسی دلالت داشته باشد.سبک: سپهری از زبانی ساده و در عین حال عمیق و فلسفی برای بیان افکار معنوی و ارتباط انسان با طبیعت استفاده میکند. "عریانی ارغوان" نیز با زبانی ساده و موسیقی درونی، احساسات عمیق انسانی را در پیوند با طبیعت به تصویر میکشد.
طبیعت: طبیعت در اشعار سپهری همچون "صدای پای آب" عنصری روحانی است که به معنویت و آرامش میانجامد. در "عریانی ارغوان"، طبیعت بیشتر بهعنوان عنصری پویا و گاه ناآرام نمایش داده میشود. اگرچه هر دو شاعر از طبیعت استفاده میکنند، رویکرد سپهری بیشتر فلسفی و آرام است، در حالی که شاعر "عریانی ارغوان" احساساتی آشفته و تضادهایی را در دل طبیعت بازتاب میدهد.
نمادگرایی: در هر دو شعر، نمادهایی مانند شکوفه، خورشید و باد به کار رفتهاند. در سپهری، این نمادها اغلب به آرامش درونی و اتصال به جهان معنوی اشاره دارند، در حالی که در "عریانی ارغوان"، نمادها بیشتر به تحولات اجتماعی و بیداری ذهنی انسان مرتبط هستند.سبک: فروغ از سبک آزاد و زبانی قوی برای بیان احساسات شخصی و اجتماعی استفاده میکرد. در اشعاری همچون "تولدی دیگر"، او با صداقتی تند و بدون سانسور به مسائل اجتماعی و شخصی پرداخته است. "عریانی ارغوان" نیز از سبک آزاد و زبانی ساده و گاه استعاری استفاده میکند تا مفاهیم عمیقتری از انتظار و تغییر را بیان کند.
طبیعت: در اشعار فروغ، طبیعت به نوعی با احساسات درونی انسان و مسائل اجتماعی پیوند دارد. به عنوان مثال، در شعر "کسی که مثل هیچکس نیست"، طبیعت به عنوان آینهای برای احساسات انسانی به کار میرود. در "عریانی ارغوان"، طبیعت نیز همین نقش را ایفا میکند و بهنوعی بازتابدهنده آشفتگیهای درونی و اجتماعی است.
نمادگرایی: نمادهایی که فروغ استفاده میکند، مثل باران و خورشید، با نمادهای مشابهی در "عریانی ارغوان" قابل مقایسه هستند. هر دو شاعر از این نمادها برای بیان حقیقتهای تلخ زندگی و احساسات عمیق انسانی استفاده میکنند. برای مثال، باران در هر دو شعر نمادی از تغییر و تحول است.سبک: شاملو به خاطر استفاده از زبان محکم و آهنگین و توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی معروف است. شعر "عریانی ارغوان" نیز به نوعی با استفاده از زبان ساده و آهنگ درونی، فضای مشابهی ایجاد میکند، اگرچه در سطح اجتماعی مستقیمتر از شاملو صحبت نمیکند.
طبیعت: شاملو نیز مانند شاعر "عریانی ارغوان"، از عناصر طبیعی بهعنوان نمادهایی برای مسائل اجتماعی استفاده میکند. در شعرهای شاملو، باد، باران و خورشید اغلب نمادهایی از تغییرات سیاسی و اجتماعی هستند، همانطور که در "عریانی ارغوان" از این نمادها برای بیان دگرگونیهای اجتماعی استفاده شده است.
نمادگرایی: هر دو شاعر از نمادگرایی بهعنوان ابزاری برای بیان حقیقتهای اجتماعی و احساسی استفاده میکنند. در شعرهای شاملو، نمادهای طبیعی بهگونهای به کار میروند که به مسائل اجتماعی و سیاسی اشاره دارند، و در "عریانی ارغوان"، نمادهای مشابهی به انتظار برای تغییر و آشکار شدن حقیقت اشاره دارند.
از نظر سبک، شعر "عریانی ارغوان" به اشعار نیما و شاملو نزدیک است، زیرا از قالبهای آزاد و زبانی ساده و آهنگین بهره میبرد.
- در زمینه استفاده از طبیعت، این شعر شباهتهایی با اشعار سپهری و فروغ دارد، اما احساسات و نمادهایی که در این شعر به کار رفتهاند، بیشتر بر بیقراری و آشفتگی تمرکز دارند، برخلاف آرامش موجود در اشعار سپهری.
- نمادگرایی در "عریانی ارغوان" شبیه به نمادهای طبیعی در شعرهای نیما، فروغ و شاملو است، اما این نمادها در این شعر بیشتر به مفاهیمی از انتظار، بیداری و تغییرات اجتماعی اشاره دارند.
شعر "عریانی ارغوان" از جهات مختلف اثری قابلتوجه است و در تحلیل آن، نقاط قوت بسیاری دیده میشود. اما مانند هر اثر هنری دیگری، میتوان به برخی نقاط ضعف یا مواردی که ممکن است به بهبود آن کمک کنند، اشاره کرد. در ادامه به برخی از این اشکالات احتمالی اشاره میکنم:
1. استفاده از نمادهای کلیشهای
درخت ارغوان، شکوفه، خورشید، و باد، از نمادهای پرتکرار در شعر فارسی هستند. اگرچه این نمادها در شعر "عریانی ارغوان" بهخوبی باهم ترکیب شدهاند، اما ممکن است برای مخاطبی که با شعرهای فارسی آشنا است، کمی کلیشهای به نظر برسند. در ادبیات معاصر، تمایل به استفاده از نمادهای جدید یا حتی ترکیب غیرمنتظره از عناصر طبیعی وجود دارد که ممکن است به شعر تازگی بیشتری ببخشد.
2. احساسات متراکم و پیچیده
در این شعر، عواطف و احساسات با تصاویر طبیعت گره خوردهاند، اما ممکن است به دلیل تراکم نمادها و تصاویر، برخی از مخاطبان بهراحتی با آن ارتباط برقرار نکنند. پیچیدگی نمادها و تصاویر، اگرچه از زیباییهای شعر مدرن است، اما گاهی میتواند باعث شود پیام اصلی شعر در لایههای متعدد گم شود. برای مثال، تصویر "خورشید که از خواب پرید" و "عریانی ارغوان" ممکن است بهراحتی برای همه مخاطبان قابلفهم نباشد.
3. عدم وضوح موضوع اجتماعی
اگرچه میتوان برداشتهای اجتماعی متعددی از این شعر داشت، اما این برداشتها بسیار غیرمستقیم و استعاری بیان شدهاند. برای مخاطبانی که بهدنبال شعرهایی با بیان مستقیمتر اجتماعی هستند، این سطح از ابهام ممکن است کمی چالشبرانگیز یا نامفهوم به نظر برسد. در مقایسه با شاعرانی مانند احمد شاملو که مسائل اجتماعی را با وضوح بیشتری مطرح میکنند، این شعر ممکن است پیام اجتماعی خود را بهطور واضح منتقل نکند.
اگرچه شعر "عریانی ارغوان" از نظر وزنی و آهنگین بودن آزاد است، اما ممکن است در برخی بخشها کمی یکنواخت به نظر برسد. تکرار عبارات "روزی که" و "شبی که"، در عین حال که به موسیقی درونی شعر کمک میکند، ممکن است حس یکنواختی ایجاد کند. افزودن تنوع بیشتری در ساختار جملات و استفاده از جملات کوتاه و بلند بهصورت متناوب میتواند این مشکل را کاهش دهد و شعر را پویاتر کند.
5. نبود ارتباطات احساسی عمیقتر
شعر بهطور کلی به نمادهای طبیعت و احساسات انسانی میپردازد، اما شاید ارتباط عاطفی عمیقتری با مخاطب برقرار نکند. بهویژه در مقایسه با شاعرانی مانند فروغ فرخزاد که با زبانی بیپرده به احساسات انسانی میپردازند، "عریانی ارغوان" میتوانست با پرداخت عمیقتر به احساسات شخصیت اصلی یا استفاده از زبانی که بیشتر مخاطب را به درون احساسات بکشد، قویتر عمل کند.
بافت معنایی شعر ممکن است در بخشهایی پراکنده به نظر برسد. در برخی لحظات، تصاویر بهجای اینکه یک جریان فکری یا معنایی پیوسته را دنبال کنند، ممکن است بهصورت جداگانه و غیرمرتبط ظاهر شوند. این میتواند باعث شود که انسجام درونی شعر کمتر احساس شود. برای مثال، بخشهایی که به خواب و بیداری خورشید اشاره میکنند، با عریانی ارغوان در انتها پیوند معنایی بسیار محکم و واضحی ندارند.
در مجموع، شعر "عریانی ارغوان" دارای زیباییهای زبانی و نمادگرایی قوی است، اما میتوان به این نکات انتقادی اشاره کرد:
استفاده از نمادهای پرتکرار در شعر فارسی
- پیچیدگی نمادها و پیام که ممکن است برای برخی مخاطبان چالشبرانگیز باشد
- بیان غیرمستقیم موضوعات اجتماعی
- یکنواختی نسبی در ریتم و ساختار
- نبود عمق عاطفی کافی در برخی لحظات
این اشکالات با توجه به سبک و هدف شاعر ممکن است اهمیت زیادی نداشته باشند، اما در صورت اصلاح یا تقویت، میتوانند شعر را حتی تاثیرگذارتر و کاملتر کنند.
امتیاز دهی شعر عریانی ارغوان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر