۱۴۰۳ شهریور ۲۵, یکشنبه

نقد شعر " بغض آسمان"



ابری‌ترین بغضِ هوسناکِ آسمان!


چشمانت

از چِکّه‌ی کدام چشمه‌ی کهکشان

رنگِ باران گرفت

که بادِ بی‌تاب هم

از شتابِ قدمهایت

بر سینه ی زمین می کوبید

 

بارویِ بلندِ باورم

تنها از آوازِ پروازی فروریخت

که بی‌بهانه ساز کردی

در روزگاری که

رخسارِ زردِ برگ هم

از وهمِ طوفان

بر خاکِ سرد

کِز کرده بود

و بارانِ بی امانِ شبانه

نقشِ نگاهت را

از قابِ قدیمیِ پنجره

پاک می‌کرد

 

بارانی‌ترین رویایِ رهایِ ابر!


طعمِ بی‌بدیلِ لبخندت

مطلعِ همه‌ی خواب‌هایی است

که ازدحامِ روز را

در تنِ تنهاییِ کوچه

بیدار می‌سازد و

سایه‌یِ سربیِ دیوار

از مستیِ بی‌مهارِ خیالت

دل به دریایِ نور می‌بازد


همیشگی‌ترین بهار

ای یار!


بر تشنگیِ کویریم

باز

بی هوا 

ببار.

 

ارسلان -تهران

24 اسفند ماه 1401

 

        نقد شعر 

 

 این شعر که با عنوان "بغض آسمان" از ارسلان سروده شده است، تصویری بسیار عاطفی و پویا از طبیعت، احساسات درونی انسان و تاثیرات آن بر فضای بیرونی ارائه می‌دهد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های قوی از باران، آسمان، باد و کویر، حس تنهایی، انتظار و اشتیاق را به‌زیبایی منتقل می‌کند.

بررسی عناصر شعر:

بغض و آسمان: در ابتدای شعر، آسمان به شکل موجودی هوسناک و ابری ترسیم شده که بغضی در دل دارد. این بغض نمادی از جمع شدن احساسات نیرومند است که منتظر ترکیدن هستند.
چشم‌ها و باران: شاعر نگاه عاشقانه‌ای به چشم‌ها دارد که از چشمه‌های کهکشانی رنگ باران گرفته‌اند. این تصویر چشم‌ها را به چیزی فرازمینی و خیالی پیوند می‌دهد، که در واقع نماد حسرت و امید شاعر است.
باد و زمین: باد در شعر با شتاب و بی‌تابی توصیف شده است، گویی می‌خواهد هرچه زودتر به مقصد برسد و اثری قوی از قدم‌ها بر زمین به‌جای بگذارد. این می‌تواند نمادی از اشتیاقی شدید برای رسیدن به چیزی یا کسی باشد.
باروی بلند باور: این ترکیب یکی از نقاط اوج شعر است که شاعر به باورهای محکم خود اشاره می‌کند. فرو ریختن باروی بلند باور با آواز پروازی بی‌بهانه، تصویری است از ناامیدی یا شکستن یک اعتقاد یا امید.
سایه دیوار و خیالات مست: در قسمت‌های پایانی، خیالات شاعر آنقدر قوی و مست‌کننده است که حتی سایه سنگین دیوارها هم به نور دل می‌بازند. این تصویر نشان‌دهنده قدرت تخیل و عشق است که حتی موانع سخت و سربی را هم می‌تواند کنار بزند.
کویری تشنه: در پایان، شاعر خود را به کویری تشنه تشبیه می‌کند و از یار می‌خواهد که بی‌هوا باران ببارد. این تصویر، استعاره‌ای از نیاز شدید به عشق و توجه است که بدون هشدار یا انتظار می‌آید.

نتیجه‌گیری:

این شعر با ترکیب زیبایی از تصاویر طبیعی و احساسات انسانی، فضای پر از عاطفه و دلتنگی را خلق می‌کند. شاعر از طبیعت به عنوان ابزاری برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و از طریق آن، اشتیاق به وصال و تاثیر عمیق عشق را به تصویر می‌کشد.


 

سبک شعر

سبک این شعر را می‌توان به سبک نو (شعر سپید) نسبت داد که در آن از وزن عروضی و قافیه‌های سنتی استفاده نمی‌شود، اما به جای آن بر موسیقی درونی، ریتم و تصاویر شاعرانه تکیه دارد. در این سبک، شاعر بیشتر از آزادی زبانی و شکلی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به جای پایبندی به قواعد سختگیرانه شعر کلاسیک، تلاش می‌کند تا از طریق استعاره‌ها، تصاویر و عواطف، فضای خاصی ایجاد کند.

در این شعر، چند ویژگی مهم سبک شعر نو به چشم می‌خورد:

آزاد بودن از وزن و قافیه: این شعر از ساختار قافیه و وزن کلاسیک فاصله گرفته و بیشتر بر ریتم طبیعی زبان و احساسات مبتنی است.
استفاده از استعاره‌های پیچیده: تصاویر شعری مانند "بغض آسمان"، "باروی بلند باور" و "کویری تشنه" نشان می‌دهند که شاعر با استفاده از استعاره‌ها تلاش کرده است تا مفاهیم عمیق‌تری از احساسات انسانی و طبیعت را بیان کند.
فضای حسی و عاطفی: در این شعر، بیشتر تمرکز بر روی انتقال حس و حال است تا روایت یک داستان یا واقعه. شاعر با توصیف‌های شاعرانه از باران، باد، کویر و عشق، فضای احساسی و روحانی ایجاد می‌کند.
بیان شخصی و درونی: شعر نو معمولاً بیانگر احساسات و تجربیات شخصی است و این شعر نیز درون‌مایه‌ای عاشقانه و عاطفی دارد که به نظر می‌رسد از تجربیات یا دنیای درونی شاعر سرچشمه گرفته باشد.

به طور کلی، این شعر نمونه‌ای خوب از شعر نو یا سپید است که بر تصاویر قوی و احساسات متمرکز شده و از زبان طبیعی و آزادی در بیان بهره می‌برد.

 

ساختار شعر

ساختار این شعر را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد که هر کدام در خدمت انتقال احساسات و تصاویر شاعرانه قرار دارند. اگرچه شعر از قالب‌های کلاسیک پیروی نمی‌کند، اما از یک ساختار معنایی و احساسی قوی بهره می‌برد. در ادامه به بررسی ساختار این شعر می‌پردازیم:

۱. آغاز با تصویر و تمثیل (مقدمه احساسی)شعر با توصیف "ابری‌ترین بغضِ هوسناکِ آسمان" آغاز می‌شود. این بخش آغازین به نوعی مقدمه احساسی است که فضای کلی شعر را با استفاده از تصویر آسمان و بغض معرفی می‌کند.

    • توصیف آسمان به عنوان موجودی دارای احساسات و خواسته‌ها نشان از رویکرد شاعر به طبیعت به عنوان یک موجود زنده و پرشور دارد.

۲. توصیف عاشقانه از چشم‌ها و قدم‌ها (توصیف رابطه عاشقانه با طبیعت)

    • بخش بعدی شعر به توصیف چشم‌ها و ارتباط آن‌ها با باران می‌پردازد. این چشم‌ها از چشمه کهکشان رنگ باران گرفته‌اند، و شاعر از این تصویر برای نشان دادن پیوندی عمیق میان عشق و طبیعت استفاده می‌کند.
    • باد و قدم‌های عاشقانه نیز در این بخش از عناصر مهمی هستند که نشان‌دهنده شدت احساسات و اشتیاق است.

۳. تجربه‌ای از فروپاشی (شکستن باورها)

    • در این بخش، شاعر از فروپاشی باورهای خود صحبت می‌کند. باورهایی که با آواز پروازی بی‌بهانه از هم می‌پاشند. این بخش نشانگر لحظه‌ای از ناامیدی یا شکستن درونی است که معمولاً در اشعار عاشقانه به عنوان نقطه اوج احساسی به چشم می‌خورد.

۴. باران و نقش عشق در طبیعت (تصویرگری احساسی)

    • در ادامه، باران شبانه به عنوان عنصری که نگاه و یاد یار را از قاب قدیمی پنجره پاک می‌کند، وارد صحنه می‌شود. این تصویر نشان می‌دهد که زمان و عناصر طبیعی مثل باران می‌توانند بر حافظه و خاطرات تاثیر بگذارند.

۵. حضور خیال و عشق در تنهایی (پیوند عشق و تنهایی)

    • در این بخش، شاعر از قدرت عشق و خیال صحبت می‌کند که حتی در تنهایی و در کوچه‌های خاموش نیز حضور دارد. خیالات عاشقانه شاعر آنقدر قوی هستند که سایه سنگین دیوارها هم به نور و روشنی دل می‌بازند.

۶. پایان با درخواست باریدن (نتیجه‌گیری و درخواست)

    • شعر با درخواست از یار برای باریدن بر کویر تشنه به پایان می‌رسد. این پایان‌بندی از نظر احساسی بسیار قوی است و به نوعی شاعر به اوج نیاز و اشتیاق خود اعتراف می‌کند.
    • این درخواست از یار برای باریدن نشان‌دهنده نیاز شاعر به عشق و توجه بی‌قید و شرط است.

نتیجه‌گیری کلی از ساختار شعر:

    • شروع با تصویرسازی: با تصویرسازی از آسمان و باران، فضای احساسی شعر شکل می‌گیرد.
    • پیشرفت احساسی: توصیف رابطه عاشقانه با عناصر طبیعی مانند باد، باران و چشم‌ها پیش می‌رود.
    • نقطه اوج احساسی: با فروپاشی باورها، به اوج درونی شعر می‌رسیم.
    • پایان با درخواست و آرزو: شاعر از یار می‌خواهد که بر کویر تشنه دلش ببارد و این بیانگر اوج نیاز او به عشق است.

این ساختار معنایی و احساسی به شعر جریان و حرکت می‌بخشد، در حالی که بدون تکیه بر وزن و قافیه، آزادانه به بیان احساسات و تجربیات درونی می‌پردازد.

 

ابعاد اجتماعی شعر
ابعاد اجتماعی شعر "بغض آسمان" نیز در کنار جنبه‌های عاشقانه و احساسی آن قابل بررسی است. هرچند در نگاه اول، شعر بیشتر بر عشق، احساسات درونی و طبیعت تمرکز دارد، اما در لایه‌های زیرین آن می‌توان به تأثیرات اجتماعی نیز پی برد. این ابعاد اجتماعی از چند جهت قابل تحلیل است:

۱. احساس تنهایی و بیگانگی:

در بسیاری از بخش‌های شعر، شاعر از تنهایی و احساس غربت سخن می‌گوید. این احساس را می‌توان به عنوان بازتابی از وضعیت اجتماعی انسان معاصر در نظر گرفت، جایی که افراد، به‌رغم زندگی در جوامع پرجمعیت، همچنان با احساس تنهایی و بیگانگی روبرو هستند. تصاویری مثل "کویری تشنه" یا "تنهایی کوچه" نشان‌دهنده این احساس بی‌پناهی و عدم ارتباط واقعی با دیگران است.این احساسات ممکن است بازتابی از مشکلات اجتماعی گسترده‌تر، مانند فردگرایی بیش از حد، بی‌اعتنایی به ارزش‌های انسانی و دور شدن از معنای واقعی زندگی باشد.

۲. انتظار برای تغییر:

یکی دیگر از ابعاد اجتماعی شعر، انتظار برای تغییری است که در پایان شعر دیده می‌شود؛ زمانی که شاعر از یار می‌خواهد بر "کویری تشنه" ببارد. این "بارش" می‌تواند نمادی از امید به تغییرات اجتماعی و فردی باشد. شاعر می‌خواهد از حالت بی‌تفاوتی و بی‌پناهی خارج شود و به نوعی بازگشت به ارزش‌های انسانی و عشق را طلب می‌کند.

    • در سطح اجتماعی، این تصویر می‌تواند به امید بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی اشاره داشته باشد. جامعه‌ای که در شرایط دشواری به سر می‌برد، به "بارش" و تغییر نیاز دارد تا از بی‌تفاوتی و یأس نجات یابد.

۳. بحران باورها:

در بخش‌هایی از شعر، شاعر از "فروپاشی باورها" سخن می‌گوید. این فروپاشی می‌تواند اشاره به بحران‌های اجتماعی و فرهنگی باشد که بسیاری از جوامع با آن مواجه‌اند. انسان معاصر گاهی با فروپاشی ارزش‌ها و باورهایی که نسل‌های پیشین به آن‌ها پایبند بودند، دست‌وپنجه نرم می‌کند. این بحران می‌تواند ناشی از تغییرات سریع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد.

    • این تصویر از فروپاشی باورها در شعر به نوعی می‌تواند به احساس ناامیدی و سردرگمی در جامعه اشاره کند، جایی که افراد احساس می‌کنند هویت، ارزش‌ها و باورهایشان دیگر محکم نیستند و تحت تأثیر شرایط مختلف از هم فرو می‌پاشند.

۴. بی‌ثباتی اجتماعی:

تصاویر باران‌های بی‌امان و بادهای بی‌تاب نیز می‌تواند نشان‌دهنده بی‌ثباتی و عدم قطعیت در زندگی اجتماعی باشد. این عناصر طبیعی نمادی از نیروهای غیرقابل کنترل هستند که ممکن است به تحولات ناگهانی و بی‌ثباتی در جامعه اشاره داشته باشند.

    • شاعر با استفاده از این تصاویر ممکن است به تأثیرات مخرب و غیرقابل پیش‌بینی تغییرات اجتماعی اشاره کند که می‌تواند زندگی افراد را به هم بریزد و آن‌ها را دچار بحران کند.

۵. امید به آینده و تغییر اجتماعی:

درخواست شاعر برای "باریدن" در پایان شعر می‌تواند نشان‌دهنده امید به تغییرات مثبت در جامعه باشد. این بارش می‌تواند نمادی از احیای ارزش‌های انسانی و اخلاقی، بازگشت به همبستگی اجتماعی و بهبود وضعیت افراد در یک جامعه پرآشوب باشد.

    • شاعر با این درخواست، به‌طور غیرمستقیم از دیگران (یا حتی از جامعه به‌طور کلی) می‌خواهد که به دنبال بهبود وضعیت کنونی باشند و بر مشکلات موجود فائق آیند.

نتیجه‌گیری:

در مجموع، هرچند این شعر در نگاه اول بیشتر از یک منظومه عاشقانه به نظر می‌رسد، اما می‌توان آن را در لایه‌های زیرین به عنوان بازتابی از مسائل اجتماعی، مانند تنهایی انسان معاصر، بحران‌های اجتماعی و فرهنگی، انتظار برای تغییر و امید به آینده تحلیل کرد. شاعر از طریق استعاره‌ها و تصاویر طبیعی مانند باران، کویر و باد، به‌طور غیرمستقیم به این مسائل اجتماعی پرداخته و حس امید به تغییر و بهبود را نیز به تصویر کشیده است.


 

ابعاد روانشناسی شعر

ابعاد روانشناختی شعر "بغض آسمان" را می‌توان در چندین سطح بررسی کرد. این شعر به عمیق‌ترین احساسات و درگیری‌های درونی شاعر می‌پردازد و از این رو، تحلیل روانشناختی آن می‌تواند جنبه‌های مهمی از ذهنیت، احساسات، و حالت‌های عاطفی شاعر را آشکار کند.

۱. احساس تنهایی و جدایی:

یکی از اصلی‌ترین جنبه‌های روانشناختی این شعر، احساس شدید تنهایی و جدایی است که در تصاویر مختلفی مانند "کویری تشنه"، "تنهایی کوچه" و "فروپاشی باورها" بیان می‌شود. این تصاویر نشان‌دهنده احساس انزوا و دوری از دیگران و حتی از خود هستند.از دیدگاه روانشناسی، این نوع احساسات ممکن است به اضطراب جدایی و یا احساس عدم تعلق اشاره داشته باشد. شاعر در تلاش است تا این احساسات را با تصاویر طبیعت بیان کند، گویی که او به دنبال یافتن معنا و تعلق در دنیای بیرونی است، اما با سردی و بی‌پناهی روبه‌رو می‌شود.

۲. بحران هویت و باورها:

در بخش‌هایی از شعر، شاعر از فروپاشی باورهای خود صحبت می‌کند. این می‌تواند نمادی از بحران هویت باشد که در آن فرد به دلیل تغییرات شدید درونی یا بیرونی، احساس می‌کند هویت یا ارزش‌های خود را از دست داده است.

    • این بحران می‌تواند بازتابی از یک تعارض درونی باشد که فرد با خود یا با محیط اجتماعی پیرامونش درگیر است. در روانشناسی، این وضعیت معمولاً به عنوان بحران هویت (که اغلب در دوران‌های خاصی از زندگی مانند جوانی یا میان‌سالی رخ می‌دهد) شناخته می‌شود و نشان‌دهنده سردرگمی فرد در یافتن معنا و هدف است.

۳. حسرت و اشتیاق برای تکمیل شدن:

شاعر در بسیاری از بخش‌های شعر از حسرت و اشتیاق برای وصال و بارش عشق سخن می‌گوید. این اشتیاق به نوعی به حسرت برای کامل شدن یا یافتن چیزی که فرد را از تنهایی نجات دهد اشاره دارد. در بخش پایانی، درخواست بارش بر کویر تشنه، نشان‌دهنده نیاز عمیق به عشق، توجه و اتصال با دیگری است.

    • در روانشناسی، این حس نیاز به دیگری برای تکمیل شدن، می‌تواند به وابستگی عاطفی یا نیاز به تعلق و عشق اشاره کند که در نظریه‌های روانشناختی مانند هرم نیازهای مازلو به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان شناخته می‌شود.

۴. تعارض میان امید و ناامیدی:

در سراسر شعر، نوعی تعارض میان امید و ناامیدی وجود دارد. شاعر از طرفی به خاطر فروپاشی باورها و ناامیدی از وصال دچار احساسات منفی است، اما از سوی دیگر، همچنان درخواست بارش و امید به تغییر را در پایان شعر مطرح می‌کند.

    • این تعارض میان امید و ناامیدی ممکن است به دوقطبی بودن احساسات فرد اشاره کند. در روانشناسی، این حالت که فرد به‌طور هم‌زمان بین دو احساس کاملاً متضاد نوسان دارد، می‌تواند نشانه‌ای از یک درگیری درونی عمیق باشد. این نوع نوسانات عاطفی ممکن است در نتیجه تجربیات دشوار یا ضربه‌های عاطفی ایجاد شده باشد.

۵. تصویرسازی از طبیعت به عنوان انعکاس دنیای درونی:

شاعر به طور مداوم از عناصر طبیعی مانند آسمان، باران، باد، کویر و دیوار برای بیان احساسات درونی خود استفاده می‌کند. این تصاویر نه تنها جنبه‌های زیبایی‌شناختی دارند، بلکه می‌توانند به عنوان نمادهای روانشناختی فرافکنی ذهنیت و حالات روانی شاعر در طبیعت تفسیر شوند.

    • از نظر روانشناختی، استفاده از عناصر طبیعی به عنوان وسیله‌ای برای بیان احساسات می‌تواند نشان‌دهنده تلاش فرد برای درک و تنظیم هیجانات خود باشد. این فرافکنی به شاعر کمک می‌کند تا احساسات پیچیده و متناقض خود را از طریق عناصر خارجی بیان کند، بدون اینکه مستقیماً به آن‌ها اشاره کند.

۶. تلاش برای اتصال مجدد با خویشتن:

در پایان شعر، شاعر از یار درخواست می‌کند که "بی‌هوا" ببارد. این درخواست می‌تواند نمادی از تلاش برای اتصال مجدد با خود یا دیگران باشد. شاعر به نوعی از یک گسست روانی یا قطع ارتباط عاطفی رنج می‌برد و با این درخواست به دنبال یافتن راهی برای بازگشت به حس تعلق و اتصال است.

    • در روانشناسی، این نیاز به بارش و توجه، می‌تواند به نیاز به التیام عاطفی و جستجوی معنا در زندگی اشاره داشته باشد. شاعر به طور غیرمستقیم بیان می‌کند که به نوعی بازگشت به تعادل عاطفی و ارتباط انسانی نیاز دارد.

نتیجه‌گیری:

شعر "بغض آسمان" از منظر روانشناختی، بیانگر احساسات عمیق تنهایی، بحران هویت، نیاز به عشق و توجه، و تعارض میان امید و ناامیدی است. شاعر از تصاویر طبیعت و استعاره‌ها برای بیان این احساسات پیچیده استفاده می‌کند و از طریق این نمادها به تحلیل وضعیت روانی خود می‌پردازد. در نهایت، این شعر بازتابی از تلاش‌های شاعر برای یافتن معنا و تعادل در زندگی و رویارویی با احساسات متناقض درونی‌اش است.

 

مقایسه

برای مقایسه ابعاد مختلف شعر "بغض آسمان" می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف با سایر اشعار عاشقانه یا اشعار نوین فارسی مورد بررسی قرار داد. این مقایسه به ما کمک می‌کند تا نقاط تمایز و شباهت‌های این شعر را در بستر شعر معاصر و عاشقانه ایران درک کنیم. در ادامه، به مقایسه‌ای در چندین زمینه می‌پردازیم:

۱. مقایسه با اشعار کلاسیک عاشقانه فارسی

اشعار عاشقانه کلاسیک فارسی، مانند اشعار حافظ، سعدی، یا مولانا، معمولاً دارای وزن و قافیه مشخصی هستند و عشق را با زبانی پیچیده و عرفانی بیان می‌کنند. در این نوع شعرها، عشق بیشتر به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به حقیقت معنوی یا شناخت خداوند مطرح می‌شود.

در مقابل، شعر "بغض آسمان" از ساختار سنتی شعر فارسی فاصله گرفته و به سمت شعر سپید یا نو تمایل دارد. در این شعر، عشق بیشتر به‌عنوان یک تجربه انسانی و عاطفی در نظر گرفته شده است و مفاهیم عرفانی کمتری دارد. همچنین، از نظر زبانی، "بغض آسمان" ساده‌تر و آزادتر است و بر موسیقی درونی و تصاویر استعاری مبتنی است، برخلاف اشعار کلاسیک که بر قافیه و وزن عروضی متکی هستند.شباهت‌ها: هر دو نوع شعر به عشق به‌عنوان موضوع اصلی توجه دارند.

    • تفاوت‌ها: اشعار کلاسیک دارای ساختار وزنی مشخص و نگاه عرفانی به عشق هستند، در حالی که "بغض آسمان" از زبان ساده‌تری بهره می‌برد و عشق را به‌صورت احساسی و انسانی بیان می‌کند.

۲. مقایسه با شعر نو (نیما یوشیج)

نیما یوشیج به‌عنوان بنیان‌گذار شعر نو فارسی، تحولی در ساختار و محتوای شعر فارسی ایجاد کرد. در شعرهای نیما نیز مانند "بغض آسمان"، عشق و طبیعت نقش مهمی دارند. او از تصاویر طبیعی به‌عنوان نمادهای احساسات انسانی استفاده می‌کند و همانند شعر "بغض آسمان"، به دنبال رهایی از قالب‌های سنتی است.

با این حال، شعرهای نیما بیشتر به ابعاد اجتماعی و فلسفی عشق می‌پردازند و زبان او از نوعی پیچیدگی مفهومی برخوردار است. در "بغض آسمان"، تمرکز بیشتر بر عواطف شخصی و تجربه‌های درونی شاعر است.

    • شباهت‌ها: هر دو شعر نو هستند و از قالب‌های سنتی فاصله گرفته‌اند. استفاده از طبیعت به‌عنوان استعاره برای بیان احساسات انسانی در هر دو دیده می‌شود.
    • تفاوت‌ها: شعر نیما بیشتر به جنبه‌های اجتماعی و فلسفی توجه دارد، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر به ابعاد روانشناختی و شخصی عشق می‌پردازد.

۳. مقایسه با اشعار فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد یکی از برجسته‌ترین شاعران نوپرداز فارسی است که در اشعارش به مسائل عاطفی، اجتماعی و زنانه می‌پردازد. شعرهای او نیز مانند "بغض آسمان" حاوی احساسات عمیق انسانی و تجربه‌های شخصی هستند. فروغ نیز از تصاویر طبیعی برای بیان احساسات درونی خود استفاده می‌کند.

با این حال، شعرهای فروغ معمولاً از زبانی حتی ساده‌تر و مستقیم‌تر برخوردار هستند و بسیاری از آن‌ها مستقیماً به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته‌اند. در مقابل، "بغض آسمان" بیشتر بر جنبه‌های عاطفی و درونی عشق متمرکز است و ابعاد اجتماعی آن کمتر به‌طور مستقیم بیان شده است.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت و استعاره برای بیان احساسات استفاده می‌کنند. هر دو به تجربیات شخصی و عواطف انسانی پرداخته‌اند.
    • تفاوت‌ها: شعر فروغ فرخزاد بیشتر به مسائل اجتماعی و فردیت زنانه توجه دارد، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر بر احساسات عاشقانه و عاطفی متمرکز است.

۴. مقایسه با شعر سهراب سپهری

سهراب سپهری نیز از شعرای نوگرای ایرانی است که به طبیعت و پیوند انسان با آن علاقه زیادی داشته است. اشعار سهراب سرشار از تصاویری از طبیعت هستند که نشانگر یک نوع فلسفه زندگی و ارتباط با جهان است. در مقایسه با "بغض آسمان"، اشعار سهراب به نوعی عرفانی و فلسفی‌تر هستند و عشق در آن‌ها به شکل عمیق‌تری به معنای اتصال با کل هستی تفسیر می‌شود.

شعر "بغض آسمان" اگرچه از طبیعت به‌عنوان استعاره‌ای برای عشق استفاده می‌کند، اما به همان اندازه سهراب سپهری به فلسفه و عرفان توجه ندارد و بیشتر به توصیف احساسات درونی و عاشقانه می‌پردازد.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت به‌عنوان وسیله‌ای برای بیان احساسات و مفاهیم عمیق انسانی استفاده می‌کنند.
    • تفاوت‌ها: شعر سهراب سپهری بیشتر عرفانی و فلسفی است، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر به جنبه‌های عاطفی و احساسی عشق می‌پردازد.

۵. مقایسه با شعر احمد شاملو

احمد شاملو نیز از شاعران برجسته شعر نو فارسی است که در اشعارش به موضوعات عاشقانه و اجتماعی پرداخته است. اشعار شاملو اغلب دارای زبانی قدرتمند و پرشور هستند و عشق در آن‌ها هم به‌عنوان تجربه‌ای شخصی و هم به‌عنوان نمادی برای تغییرات اجتماعی و انسانی مطرح می‌شود.

در مقایسه با "بغض آسمان"، شعرهای شاملو بیشتر از زبان محاوره‌ای و به نوعی سیاسی‌تر هستند. عشق در شعرهای شاملو اغلب به‌عنوان نیرویی برای مبارزه و تغییر مطرح می‌شود، در حالی که در "بغض آسمان"، عشق بیشتر به‌عنوان نیرویی درونی و عاطفی بیان شده است.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از عشق به‌عنوان موضوع اصلی شعر استفاده کرده‌اند.
    • تفاوت‌ها: شعر شاملو معمولاً اجتماعی‌تر و سیاسی‌تر است، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر به مسائل عاطفی و روانشناختی می‌پردازد.

نتیجه‌گیری کلی:

شعر "بغض آسمان" در مقایسه با اشعار کلاسیک و نوین فارسی دارای ویژگی‌های خاصی است. از یک سو، مانند اشعار نوگرایانی چون نیما، فروغ و سهراب، از قالب‌های سنتی فاصله گرفته و به بیان احساسات شخصی و استفاده از تصاویر طبیعی پرداخته است. از سوی دیگر، این شعر کمتر به مسائل اجتماعی و فلسفی توجه دارد و بیشتر به ابعاد روانشناختی و درونی عشق می‌پردازد.

در نهایت، می‌توان گفت که "بغض آسمان" نمونه‌ای از شعر نو عاشقانه است که با استفاده از زبان استعاری و تصاویر طبیعت، احساسات عمیق درونی را به شکلی ساده و تاثیرگذار بیان می‌کند، در حالی که نسبت به بسیاری از اشعار نوگرایان دیگر، کمتر به مفاهیم فلسفی و اجتماعی پرداخته است.


 

مقایسه با شعرای جدید و معاصر

مقایسه شعر "بغض آسمان" با شعرای جدید و معاصر به ما امکان می‌دهد تا تفاوت‌ها و شباهت‌های این اثر با سبک‌ها و رویکردهای شعرای معاصر ایران را درک کنیم. شعرای جدید و معاصر، از اواخر قرن بیستم به بعد، با چالش‌های گوناگونی در شعر و ادبیات روبرو شده‌اند، از جمله تحولات زبانی، تغییرات فرهنگی و اجتماعی و حتی گرایش‌های سیاسی. در ادامه، این شعر را با آثار برخی از شاعران معاصر برجسته مقایسه می‌کنیم:

۱. **مقایسه با اشعار گروس عبدالملکیان

گروس عبدالملکیان از شاعران برجسته معاصر است که زبان او ساده، تصویری و در عین حال عمیق است. اشعار او از تصاویر مینیمالیستی و موجز بهره می‌برند و به احساسات و درگیری‌های درونی فرد می‌پردازند. عبدالملکیان نیز مانند "بغض آسمان" از طبیعت به عنوان ابزار استعاری برای بیان احساسات استفاده می‌کند، اما زبان او به‌مراتب ساده‌تر و موجزتر است.شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت و استعاره‌های طبیعی برای بیان احساسات عمیق استفاده می‌کنند. همچنین، هر دو به بحران‌های درونی و تنهایی فرد توجه دارند.

    • تفاوت‌ها: گروس عبدالملکیان بیشتر از سبک مینیمالیستی و زبانی بسیار ساده و مستقیم استفاده می‌کند، در حالی که "بغض آسمان" با زبان پیچیده‌تر و استعاره‌های بیشتر کار می‌کند.

۲. مقایسه با اشعار شمس لنگرودی

شمس لنگرودی یکی از شاعران مهم معاصر است که در شعرهایش از زبان ساده و در عین حال غنی استفاده می‌کند. شعرهای او گاهی فلسفی و اجتماعی هستند، اما عشق و عواطف نیز جایگاه ویژه‌ای در آثار او دارند. مانند "بغض آسمان"، شمس لنگرودی نیز از طبیعت برای بیان احساسات درونی استفاده می‌کند. با این حال، اشعار شمس به‌طور کلی در بیان احساسات، از رویکردی روایی‌تر و زبانی روان‌تر برخوردار است.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر به طبیعت و عشق توجه دارند و از زبان استعاری برای بیان احساسات استفاده می‌کنند.
    • تفاوت‌ها: شمس لنگرودی بیشتر از روایت درونی و زبانی ساده و مستقیم بهره می‌برد، در حالی که "بغض آسمان" با پیچیدگی زبانی و استفاده از استعاره‌های بیشتر تمایل دارد.

۳. مقایسه با اشعار یغما گلرویی

یغما گلرویی نیز یکی از شاعران معاصر است که به مسائل اجتماعی، عشق و سیاست در اشعارش توجه زیادی دارد. گلرویی اغلب با زبانی تند و برنده به مسائل اجتماعی و سیاسی اشاره می‌کند و عشق در اشعار او به‌عنوان نیرویی شورانگیز و گاهی اعتراضی ظاهر می‌شود. در مقابل، "بغض آسمان" بیشتر بر جنبه‌های درونی و روانشناختی عشق تمرکز دارد و به‌ندرت به مسائل اجتماعی به‌طور مستقیم اشاره می‌کند.

    • شباهت‌ها: عشق به‌عنوان موضوع اصلی در هر دو شاعر وجود دارد.
    • تفاوت‌ها: اشعار یغما گلرویی بیشتر سیاسی و اجتماعی هستند و زبان او ساده و مستقیم است، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر به مسائل درونی و روانشناختی عشق پرداخته و زبانی پیچیده‌تر دارد.

۴. مقایسه با اشعار علی عبدالرضایی

علی عبدالرضایی از شاعرانی است که به ساختارشکنی در شعر علاقه دارد و اشعارش معمولاً حاوی زبانی صریح و نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و فردی است. اشعار او اغلب دارای ساختارهای غیرمتعارف و زبانی آزادتر هستند. در مقابل، "بغض آسمان" اگرچه از قالب‌های سنتی فاصله گرفته است، اما به شکلی کاملاً متفاوت به مسائل احساسی و عاطفی می‌پردازد.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از زبان آزاد و بدون قیدوبندهای سنتی استفاده می‌کنند.
    • تفاوت‌ها: عبدالرضایی بیشتر به مسائل اجتماعی و ساختارشکنی زبانی توجه دارد، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر بر تصاویر عاطفی و استعاری تمرکز دارد.

۵. مقایسه با اشعار لیلا صادقی

لیلا صادقی، شاعر و نویسنده معاصر، در اشعار خود به بررسی تجربه‌های زنان و مسائل روانشناختی و عاطفی پرداخته است. اشعار او دارای زبانی روان و اغلب احساسی است و به بحران‌های هویتی و عاطفی اشاره می‌کند. "بغض آسمان" نیز با بررسی بحران‌های درونی و احساسات عاشقانه، مشابه اشعار لیلا صادقی است، اما در شعر او بیشتر از استعاره‌ها و تصاویر طبیعت استفاده شده است.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر به مسائل روانشناختی و عاطفی انسان پرداخته‌اند.
    • تفاوت‌ها: لیلا صادقی بیشتر به تجربه‌های زنانه و مسائل هویتی می‌پردازد، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر به عشق و احساسات عمومی‌تر اشاره می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی:

شعر "بغض آسمان" در مقایسه با شعرای معاصر، از نظر موضوعات عاطفی و استفاده از تصاویر طبیعی دارای شباهت‌هایی است. با این حال، این شعر برخلاف بسیاری از شاعران معاصر که به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز پرداخته‌اند، بیشتر به جنبه‌های روانشناختی و احساسی عشق توجه دارد. در مقابل شاعرانی مانند گروس عبدالملکیان و شمس لنگرودی که از زبانی ساده و مینیمالیستی استفاده می‌کنند، شعر "بغض آسمان" از زبانی پیچیده‌تر و تصویری‌تر بهره می‌برد. به طور کلی، این شعر به‌عنوان نمونه‌ای از شعر نو عاشقانه معاصر با محوریت احساسات درونی و استعاره‌های طبیعی، جایگاه خاص خود را در میان اشعار معاصر پیدا می‌کند.

 

مقایسه با شعرای خارجی

مقایسه شعر "بغض آسمان" با آثار شعرای خارجی می‌تواند به ما کمک کند تا تفاوت‌ها و شباهت‌های موجود در شعر فارسی معاصر و ادبیات جهانی را از منظر زبان، ساختار، مضامین و رویکردهای شاعرانه بررسی کنیم. با توجه به موضوعات احساسی و استعاری در شعر "بغض آسمان"، این شعر را می‌توان با شاعران خارجی که به موضوعات عاطفی، طبیعت و روانشناختی پرداخته‌اند مقایسه کرد. در ادامه به مقایسه این شعر با آثار چند شاعر خارجی برجسته می‌پردازیم:

۱. مقایسه با شعرهای پابلو نرودا (شیلی)

پابلو نرودا، شاعر معروف شیلیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، از جمله شاعرانی است که اشعار عاشقانه‌اش به‌طور گسترده شناخته شده‌اند. نرودا در اشعار عاشقانه‌اش از طبیعت برای بیان احساسات عمیق و عشق استفاده می‌کند. او از تصاویر طبیعی مانند دریا، جنگل و باد برای بیان عشق و تجربه‌های عاطفی بهره می‌گیرد.

در مقایسه با "بغض آسمان"، هر دو شاعر از استعاره‌های طبیعی برای بیان عشق و احساسات عمیق درونی استفاده می‌کنند. تصاویر شاعرانه‌ای مانند باران، باد و زمین در هر دو شاعر به‌عنوان نمادهایی از اشتیاق و ارتباط عاطفی به کار رفته است.شباهت‌ها: هر دو شاعر به شدت از طبیعت به عنوان ابزاری برای بیان احساسات عاشقانه و درونی استفاده می‌کنند. زبان هر دو شاعر در این زمینه استعاری و عاطفی است.

    • تفاوت‌ها: زبان نرودا به‌طور کلی ساده‌تر و قابل‌دسترس‌تر است، در حالی که "بغض آسمان" با پیچیدگی بیشتری در زبان و تصاویر کار می‌کند. نرودا در اشعار خود به نوعی جهانی بودن عشق اشاره دارد، در حالی که در "بغض آسمان" عشق بیشتر به‌صورت فردی و شخصی بیان شده است.

۲. مقایسه با شعرهای راینر ماریا ریلکه (آلمان)

راینر ماریا ریلکه یکی از بزرگ‌ترین شاعران زبان آلمانی است که در اشعارش به مسائل عاطفی، روانشناختی و فلسفی پرداخته است. ریلکه در اشعار خود از تصاویر طبیعی برای بیان احساسات پیچیده انسانی مانند تنهایی، اشتیاق و نیاز به عشق و تعلق استفاده می‌کند.

مشابه "بغض آسمان"، ریلکه نیز از طبیعت برای انعکاس احساسات درونی و روانشناختی بهره می‌برد. او به موضوعات فلسفی و عاطفی درونی توجه می‌کند و اشعارش معمولاً بیانگر نوعی جستجوی معنای زندگی و عشق هستند.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت برای بیان عواطف و احساسات انسانی استفاده می‌کنند و هر دو به مسائل عمیق روانشناختی و عاطفی توجه دارند.
    • تفاوت‌ها: ریلکه به طور کلی از نگاه فلسفی‌تری به عشق و احساسات انسانی برخوردار است و به جستجوی معنای عمیق‌تر در زندگی می‌پردازد، در حالی که "بغض آسمان" بیشتر بر عشق به‌عنوان یک تجربه عاطفی و درونی تمرکز دارد.

۳. مقایسه با اشعار ویلیام وردزورث (انگلیس)

ویلیام وردزورث، شاعر معروف انگلیسی و از بنیان‌گذاران مکتب رمانتیسم، در اشعارش به طبیعت و رابطه انسان با آن توجه بسیاری داشته است. وردزورث طبیعت را به‌عنوان منبعی برای آرامش روحی و اتصال با احساسات عمیق انسانی می‌بیند. اشعار او معمولاً ساده و توصیفی هستند و در آن‌ها طبیعت به‌عنوان آینه‌ای برای انعکاس حالات درونی انسان عمل می‌کند.

در مقایسه با "بغض آسمان"، وردزورث نیز از تصاویر طبیعی برای بیان احساسات و حالت‌های روانی استفاده می‌کند. با این حال، زبان وردزورث به‌طور کلی توصیفی‌تر و ساده‌تر است و بیشتر به جنبه‌های آرامش‌بخش و تأمل‌آمیز طبیعت توجه دارد.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت برای انعکاس احساسات درونی و روانشناختی استفاده می‌کنند و طبیعت را به‌عنوان آینه‌ای برای انسان به کار می‌گیرند.
    • تفاوت‌ها: وردزورث بیشتر به جنبه‌های آرامش‌بخش و روحانی طبیعت توجه دارد، در حالی که "بغض آسمان" با تنش و تعارض‌های درونی بیشتر سروکار دارد و زبان آن پیچیده‌تر و استعاری‌تر است.

۴. مقایسه با شعرهای سیلویا پلات (آمریکا)

سیلویا پلات از شاعران برجسته آمریکایی است که در اشعارش به بحران‌های عاطفی و روانشناختی پرداخته است. اشعار او معمولاً از زبان قوی و صریح برخوردارند و احساسات عمیق درونی مانند تنهایی، افسردگی و اشتیاق به عشق و توجه در آن‌ها نمود دارد.

مانند "بغض آسمان"، پلات نیز به بیان احساسات درونی و تعارضات روانشناختی می‌پردازد. در اشعار هر دو شاعر، نوعی تضاد بین امید و ناامیدی دیده می‌شود. هرچند زبان پلات صریح‌تر و تندتر است، اما هر دو شاعر به بیان تجربیات پیچیده عاطفی و روانی توجه دارند.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر به مسائل روانشناختی و بحران‌های درونی انسان توجه دارند. احساساتی مانند تنهایی، ناامیدی و اشتیاق به عشق در هر دو دیده می‌شود.
    • تفاوت‌ها: زبان سیلویا پلات صریح‌تر و شدیدتر است و اشعار او گاهی تاریک‌تر و تلخ‌تر هستند، در حالی که "بغض آسمان" با زبانی ملایم‌تر و استعاری‌تر به بیان احساسات پرداخته است.

۵. مقایسه با اشعار تد هیوز (انگلیس)

تد هیوز، شاعر برجسته انگلیسی و همسر سیلویا پلات، در اشعارش به طبیعت و تجربه‌های انسانی توجه زیادی دارد. اشعار هیوز معمولاً از تصاویر خشن و قدرت‌های غیرقابل کنترل طبیعت برای بیان احساسات انسانی استفاده می‌کنند. او طبیعت را به‌عنوان نیرویی وحشی و بی‌رحم نشان می‌دهد که هم بازتاب‌دهنده و هم متضاد احساسات انسانی است.

در مقایسه با "بغض آسمان"، هر دو شاعر از طبیعت برای بیان احساسات انسانی استفاده می‌کنند، اما طبیعت در اشعار هیوز به‌طور کلی خشن‌تر و پرقدرت‌تر به تصویر کشیده می‌شود. در حالی که در "بغض آسمان"، طبیعت با وجود تعارض‌های درونی، بیشتر به‌عنوان استعاره‌ای ملایم و شاعرانه به کار می‌رود.

    • شباهت‌ها: هر دو شاعر از طبیعت برای بیان احساسات انسانی استفاده می‌کنند و طبیعت در هر دو شعر به عنوان وسیله‌ای برای بیان تجربه‌های درونی عمل می‌کند.
    • تفاوت‌ها: تد هیوز از زبان قوی‌تر و خشن‌تری برای بیان طبیعت استفاده می‌کند، در حالی که "بغض آسمان" به زبان ملایم‌تر و استعاری‌تری توجه دارد.

نتیجه‌گیری کلی:

شعر "بغض آسمان" در مقایسه با آثار شاعران خارجی برجسته، به‌ویژه شاعران رمانتیک و معاصر، دارای شباهت‌هایی در استفاده از طبیعت برای بیان احساسات و تعارضات درونی است. با این حال، تفاوت‌های زیادی نیز در زبان، سبک و نگرش وجود دارد. شاعران خارجی مانند نرودا، ریلکه، و وردزورث از طبیعت به عنوان آینه‌ای برای انعکاس احساسات انسانی استفاده می‌کنند، اما زبان آن‌ها معمولاً ساده‌تر و فلسفی‌تر است. در حالی که "بغض آسمان" به زبانی پیچیده‌تر و استعاری‌تر می‌پردازد و بیشتر به بیان روانشناختی عشق و احساسات درونی توجه دارد.

 

 

شعر مشابه

شعرهایی از شاعران فارسی‌زبان یا شاعران خارجی که به‌نوعی از طبیعت و استعاره‌های طبیعی برای بیان احساسات عمیق عاشقانه یا روانشناختی استفاده کرده‌اند، می‌تواند با شعر "بغض آسمان" شباهت داشته باشد. در اینجا نمونه‌ای از شعرهای مشابه که از لحاظ موضوع و سبک نزدیک به "بغض آسمان" هستند، ارائه می‌شود:

۱. شعرهای سهراب سپهری

یکی از شعرهای معروف سهراب سپهری که با استفاده از طبیعت به بیان احساسات درونی می‌پردازد، "صدای پای آب" است. سهراب در این شعر از تصاویر طبیعی مانند آب، درختان و کوه‌ها استفاده می‌کند تا به توصیف حس آرامش، نگرانی، تنهایی و امید بپردازد.

 

بخشی از شعر "صدای پای آب":


من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم
رفتم از پله مذهب بالا
تا ته کوچه شک
تا هوای خنک استغنا
تا شب خیس محبت رفتم...

 

شباهت‌ها با "بغض آسمان":

 

استفاده از طبیعت برای بیان احساسات و تجربه‌های انسانی.

    • تصاویر استعاری و شاعرانه از باران، آب و طبیعت.
    • زبان استعاری و شاعرانه با رویکردی عاطفی و فلسفی.

 

۲. شعرهای نیما یوشیج

شعرهای نیما یوشیج، به‌ویژه در آثار پسا‌کلاسیک او، به طور گسترده‌ای از طبیعت برای بیان احساسات استفاده می‌کند. در شعر "ای شب"، نیما از شب به عنوان نمادی برای بیان احساسات پیچیده‌ای مانند تنهایی و انتظار استفاده می‌کند.

بخشی از شعر "ای شب":


ای شب، از رویای تو رنگین شده‌ست
سینه من از درون سنگین شده‌ست
ای شب، آهسته راز دل بگویم
با تو، گر زین پس نباشد فرصتی
ای شب، ای بی‌پایان بی‌کران!
زان سوی دشت‌های خاموشی...

 

شباهت‌ها با "بغض آسمان":

    • هر دو شعر با حس تنهایی و انتظار پیوند خورده‌اند.
    • استفاده از شب و طبیعت برای بیان احساسات روانشناختی و عاشقانه.
    • زبان استعاری و استفاده از تصاویر طبیعی برای بازتاب درونیات شاعر.

 

۳. شعرهای فروغ فرخزاد

شعرهای فروغ، به‌ویژه در آثار متأخرش مانند "تولدی دیگر"، عمیقاً به بحران‌های عاطفی و تنهایی پرداخته‌اند. در شعر "تنهایی"، فروغ از زبان ساده و قدرتمندی برای بیان حس تنهایی و اشتیاق به زندگی و عشق استفاده می‌کند.

بخشی از شعر "تنهایی":


در اتاقی که به اندازه‌ی یک تنهایی است،
دل من
که به اندازه‌ی یک عشق است،
به بهانه‌های ساده‌ی خوشبختی خود می‌نگرد.
...
آه،
سهم من این است.
سهم من این است.
سهم من،
آسمانی است که آویختن پرده‌ای آن را از من می‌گیرد.

 

شباهت‌ها با "بغض آسمان":

    • تمرکز بر تنهایی و بحران‌های درونی.
    • استفاده از زبان ساده و در عین حال قدرتمند برای بیان عواطف.
    • نگاه شاعرانه به عشق و نیاز به اتصال درونی با دیگری.

 

۴. شعر "پابلو نرودا"

در شعر "عاشقانه‌های بیستم" از پابلو نرودا، شاعر با استفاده از استعاره‌های طبیعت به بیان عشق و احساسات درونی می‌پردازد. نرودا در این شعر از تصاویر طبیعی مانند باد، درختان و آسمان برای نشان دادن عشق و دردهای ناشی از آن استفاده می‌کند.

 

بخشی از شعر "عاشقانه‌های بیستم" (ترجمه شده به فارسی):


شب بر فراز آسمان ستارگانش را گستراند
و من تنها، در این راه خالی به حرکت درآمدم
باد سرد می‌وزید، با نغمه‌هایی که به گوش می‌رسید،
و سرم از تکرار این ترانه‌ها پر بود.
...
آن زمان که در سایه‌های بیکران دشت‌ها
تو همچون شعله‌ای در باد گذشتی
و تنها جای پایی از تو بر این زمین باقی ماند.

 

شباهت‌ها با "بغض آسمان":

    • استفاده از طبیعت به‌عنوان استعاره‌ای برای بیان عشق و دردهای آن.
    • تصاویر شاعرانه از آسمان، باد و ستارگان.
    • تمرکز بر احساسات عاشقانه و غم فقدان.

 

نتیجه‌گیری:

شعر "بغض آسمان" در مقایسه با این آثار شباهت‌های زیادی در استفاده از استعاره‌های طبیعی، بیان احساسات عمیق روانشناختی و عشق دارد. در عین حال، هر شاعر ویژگی‌های منحصر به فرد خود را در زبان و سبک بیان دارد. شعرهایی که از طبیعت به‌عنوان وسیله‌ای برای بیان عواطف درونی استفاده می‌کنند، در شعر فارسی و جهانی جایگاه خاصی دارند و این نمونه‌ها نشان‌دهنده این ارتباط نزدیک بین طبیعت و احساسات انسانی هستند.

هیچ نظری موجود نیست: