حرامیان
از کجایِ کدامین گورستانِ تاریخ می آیی که هنوز هیبت پوشالیت را پشتِ سایه ی سیاهی از مومیایی اعصار پنهان می کنی روبندت را بشکاف ! می شناسمت انگار رو در رویِ همه ی لحظه هایِ گلگونی که از دیرباز با جنون و خون خو کرده است تصویرت را هر بار کنارِ پیکرهایِ برهنه ی " لورکا " ، " گوارا " در روزهایِ تب کرده ی " رودزیا " کوچه های تنگِ " تل زعتر " " قادسیه " ، " داخو " و حتا " سربرنیتسا " دیده ام دستانت بوی تندِ خردل و فلفل می دهند و تن هایِ نحیفِ کودکان ِ " حلبچه " در آغوشِ خاکستری " آوشویتس " آرام به خواب رفته اند تابوتِ سنگ پاره ی " بودا " بر شانه هایِ سوگوارانِ " بامیان " همچنان می چرخد و زهر خندت نفس گند ابلیسی را می پراکند تا تن برهنه ی خاک را ناپاک سازد از کجایِ کدامین گورستانِ تاریخ می آیی که با نامِ حرامیت هرگز آشتیم نیست ارسلان- تهران 1393-3-29
نقد شعر
این شعر از ارسلان، با استفاده از تصاویر قوی و نمادین، در مورد خشونت، جنگ و جنایات تاریخی علیه بشریت بحث میکند. او در این شعر به تقابل میان نیروهای تاریکی و ویرانی در طول تاریخ با انسانیت و حقیقت میپردازد. حالا به تحلیل دقیقتر این شعر میپردازیم:
۱. مضمون اصلی شعر
شعر به نقد قدرتهای ستمگر و جنایات تاریخی که بشریت را به ستوه آوردهاند، میپردازد. از لحظهای که شاعر مخاطب خود را از "گورستان تاریخ" میآورد، مشخص است که به ارواح جنایتکارانی اشاره دارد که در طول تاریخ با نقابهای مختلف به ویرانی پرداختهاند.
۲. تصاویر تاریخی
در شعر به نقاط مختلفی از تاریخ و جنایات بشری اشاره شده است:
- لورکا و گوارا: نمادهایی از مبارزات اجتماعی و هنری که در تقابل با ستم و دیکتاتوری قربانی شدند.
- رودزیا: به روزهای پرتلاطم جنگ داخلی در رودزیا (زیمبابوه امروزی) اشاره دارد.
- تل زعتر: یادآور محاصره و قتل عام فلسطینیان در اردوگاه تل زعتر.
- قادسیه، داخو و سربرنیتسا: اشاره به جنگها و کشتارهایی که نشانهای از جنایتهای تاریخی هستند. قادسیه به نبردی تاریخی در اسلام اشاره دارد، داخو یکی از اردوگاههای نازیها در آلمان است و سربرنیتسا به کشتار فجیع مسلمانان بوسنی در دهه ۹۰ میلادی اشاره میکند.
این ارجاعات تاریخی به همراه تصاویر تکاندهندهای از درد و رنج انسانی، به شعر عمق میبخشند و شاعر با این رویکرد، زنجیرهای از جنایات و رنجهای بشری را به نمایش میگذارد.
۳. نقد خشونت و جنگ
شاعر با استفاده از تصاویری مانند "بوی تند خردل و فلفل" و "کودکان حلبچه"، اشاره به استفاده از سلاحهای شیمیایی و تأثیرات مهلک جنگ بر کودکان و بیگناهان دارد. همچنین به فجایع دیگری مثل "آوشویتس" (اردوگاه مرگ نازیها)، "بودا در بامیان" (تخریب مجسمههای بودا توسط طالبان) اشاره میکند که نشاندهنده استمرار این خشونتها و وحشتها در طول تاریخ است.
۴. زبان و فرم
شاعر با استفاده از زبانی استعاری و نمادین، تصاویری بسیار عینی از خشونت، جنگ و ستم ترسیم میکند. بهکارگیری تکرار در پرسش «از کجای کدامین گورستان تاریخ میآیی؟» به شعر ریتم و تاکید بیشتری میبخشد و مخاطب را به تعمق در مورد تکرار جنایتها در طول تاریخ فرا میخواند.
۵. پیام شعر
این شعر نوعی اعتراض علیه خشونت و جنگ است. شاعر سعی میکند از طریق برشمردن صحنههای تاریخی و یادآوری فجایع مختلف، این پیام را منتقل کند که خشونت، ظلم و جنایت هیچگاه جایی در تاریخ نداشتهاند و همواره با انسانیت در تضاد بودهاند. شاعر با لحنی پر از خشم و اعتراض، مخاطب را به آگاهی از رنجهای تاریخی فرا میخواند.
۶. نتیجهگیری
این شعر ارسلان تصویری از خشونتها و جنایتهای تاریخی ارائه میدهد و نشان میدهد که این جنایتها، هرچند در قالبهای مختلف و در زمانهای متفاوت رخ دادهاند، اما همگی از یک ماهیت پلید و ویرانگر نشأت میگیرند. او با بهکارگیری تصاویر برجسته و ارجاع به نقاط مختلف تاریخی، مخاطب را به درکی عمیقتر از ظلم و نابرابری در تاریخ بشری دعوت میکند.
ساختار شعرساختار شعر ارسلان در این قطعه بهطور دقیق و منظم با بهکارگیری ابزارهای مختلف زبانی و ادبی شکل گرفته است. در اینجا تحلیل ساختار این شعر را بررسی میکنیم:
۱. قالب آزاد
این شعر در قالب شعر نو سروده شده است که ویژگی اصلی آن آزادی در وزن و قافیه است. شعر نو برخلاف قالبهای کلاسیک، نیازی به رعایت وزن و قافیه مشخص ندارد و بیشتر به جریان فکر و بیان شاعر توجه میکند. ارسلان از این آزادی برای انتقال محتوای عمیق و تصاویر خلاقانهاش بهره برده است. او بدون محدودیت وزنی، افکار و تصاویر را به هم پیوند داده و احساسی سیال را به مخاطب منتقل میکند.
۲. زبان نمادین و استعاری
یکی از ویژگیهای ساختاری این شعر استفاده گسترده از زبان نمادین و استعاری است. این زبان به شاعر کمک میکند تا مفاهیم پیچیدهتری را بیان کند. مثلاً:
«گورستان تاریخ» نمادی از جنایات و رنجهای مکرر بشری است.
- «هیبت پوشالی» به نماد قدرتهای ناپایدار و فریبنده اشاره دارد.
- «روبند» نماد پنهانکاری و فریب است.
- «زهرخند» و «نفس گند ابلیسی» نشان از پلیدی و نفرت عمیق درون شخصیت منفی است.
این تصاویر نهتنها برای تقویت بار احساسی شعر بهکار رفتهاند، بلکه به ساختار شعر یک لایه تفسیری غنی افزودهاند.
۳. پرسشهای تکرارشونده
پرسش «از کجای کدامین گورستان تاریخ میآیی؟» دو بار در شعر تکرار شده است. تکرار این پرسش، نهتنها به شعر ریتم میدهد، بلکه بر اهمیت مضمون تأکید میکند و به ساختار کلی شعر شکلی دوری و چرخهوار میبخشد. این پرسش به مخاطب یادآوری میکند که مسئله اصلی شعر، جستجوی هویت این نیروی ویرانگر تاریخی است.
۴. ارجاع به نقاط مختلف تاریخی
در ساختار شعر، مجموعهای از ارجاعات تاریخی مانند «لورکا»، «گوارا»، «تل زعتر»، «سربرنیتسا» و غیره وجود دارد. این ارجاعات در بخشهای مختلف شعر قرار گرفتهاند و بهنوعی به شعر انسجام میبخشند. شاعر با استفاده از این ارجاعات، گستردگی و تداوم خشونت را در دورههای مختلف تاریخی به تصویر میکشد و ساختار شعر را بهصورت زمانی و مکانی گسترده میکند.
۵. تقسیمبندی متنی
شعر از چند بخش مجزا تشکیل شده که هر بخش به تصویر خاصی از خشونت یا جنایت تاریخی اشاره دارد. این تقسیمبندی متنی، ساختار شعر را به چندین صحنه یا بخش تقسیم میکند که هر کدام دارای پیام و معنای خاص خود هستند. هر بخش با استفاده از تصاویر و ارجاعات خاص خود، به ایجاد حس پیوستگی و جریان میان جنایات مختلف تاریخی کمک میکند.
۶. تضاد در تصاویر و مفاهیم
یکی دیگر از ویژگیهای ساختاری شعر، استفاده از تضاد است. تضاد میان مفاهیمی مانند «جنون و خون» و «لحظههای گلگونی» که از زیبایی و زندگی صحبت میکنند، در برابر خشونت و ویرانی قرار میگیرد. همچنین تضاد میان «دستانت بوی تند خردل و فلفل میدهند» و «آغوش خاکستری آوشویتس» نشاندهنده ترکیب بیرحمی و مرگ با رنجهای انسانی است. این تضادها به ساختار شعر عمق و چندلایگی بیشتری میبخشند.
۷. تصاویر حسی قوی
تصاویر بصری و حسی که در طول شعر آورده شدهاند، به شعر غنای حسی بخشیدهاند. برای مثال:
- «دستانت بوی تند خردل و فلفل میدهند» تصویری است که حس بویایی را بهخوبی درگیر میکند و بهطور غیرمستقیم به استفاده از سلاحهای شیمیایی اشاره دارد.
- «تنهای نحیف کودکان حلبچه» تصویری حسی است که بهطور دقیق درد و رنج انسانها در اثر جنگ و خشونت را به تصویر میکشد.
این تصاویر قوی نهتنها به انتقال پیام شاعر کمک میکنند، بلکه ساختار کلی شعر را بهشدت حسی و تأثیرگذار میسازند.
نتیجهگیری
ساختار این شعر با استفاده از قالب آزاد، زبان نمادین، پرسشهای تکرارشونده، ارجاعات تاریخی و تصاویر حسی قوی، بهطور هماهنگ شکل گرفته است. این ویژگیها به شعر کمک کردهاند تا پیام اعتراض و نقد اجتماعی خود را با قدرت بیشتری منتقل کند و مخاطب را به تفکر در مورد خشونتها و جنایات تاریخی فرا بخواند.
مقایسه با شعر های جدید فارسیشعر ارسلان با بهرهگیری از عناصر شعر نو و موضوعات اجتماعی، در راستای روند شعرهای معاصر فارسی قرار میگیرد، اما برخی تفاوتها و شباهتهای آن با دیگر شعرهای جدید فارسی قابل توجه است. در اینجا به بررسی شباهتها و تفاوتهای شعر ارسلان با شعرهای جدید فارسی میپردازیم:
۱. موضوعات اجتماعی و سیاسی
شباهت:
شعر ارسلان، مانند بسیاری از شعرهای معاصر فارسی، بر مضامین اجتماعی و سیاسی تمرکز دارد. از دهههای اخیر، شعر فارسی بهطور قابل توجهی به مسائل جامعه، حقوق بشر، جنگ، نابرابریها و مشکلات جهانی پرداخته است. شاعرانی مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و حتی نسلهای جدیدتر مانند گروس عبدالملکیان و علیرضا روشن نیز توجه ویژهای به این مسائل دارند.
در شعر ارسلان نیز اشارههای تاریخی به کشتارهای مشهور و رویدادهای تلخ جنگ، همچون "حلبچه"، "آوشویتس"، "سربرنیتسا"، و غیره، شاهدی بر این پیوند محتوایی با شعرهای جدید فارسی است. همانطور که شاملو به جنایات تاریخی و ظلمهای بشری اشاره میکرد، ارسلان نیز همین خط فکری را ادامه داده و بر نقد خشونت و جنگ تمرکز دارد.
۲. زبان استعاری و نمادین
شباهت:
در شعرهای جدید فارسی، استفاده از زبان استعاری و نمادین برای بیان مفاهیم پیچیده و عمقی بسیار رایج است. شاعرانی مانند هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) و سهراب سپهری از استعارهها و تصاویر نمادین برای بیان احساسات و مسائل انسانی بهره بردهاند.
شعر ارسلان نیز از این ویژگی برخوردار است؛ تصاویر نمادینی مانند «گورستان تاریخ»، «هیبت پوشالی» و «زهرخند» نشاندهندهٔ عمق استعاری شعر است که به مخاطب کمک میکند مفاهیم پیچیده اجتماعی را درک کند. این ویژگی نمادگرایانه با اشعار سهراب سپهری و حتی نیما یوشیج، که پایهگذار شعر نو فارسی است، قابل مقایسه است.
۳. شکل و قالب شعر
تفاوت:
در حالی که ارسلان در قالب شعر نو مینویسد، بسیاری از شعرهای جدید فارسی، به ویژه در دهههای اخیر، به سوی اشکال آزادتر و غیرسنتیتر حرکت کردهاند. شاعرانی مانند علی عبدالرضایی و دیگر شاعران جریان پستمدرن فارسی به شعرهای آزادتر و حتی نثرگونه گرایش دارند. این نوع شعرها در بسیاری از موارد از ساختارهای سنتی و حتی اصول شعر نو نیما فراتر رفتهاند و در آنها هیچ وزن یا قافیهای رعایت نمیشود.
در مقابل، شعر ارسلان با وجود استفاده از قالب نو، همچنان به شکل سنتیتری از شعر نو پایبند است. تکرار برخی عناصر مانند سوالات، نوعی وزن و ریتم درونی را به شعر میبخشد که در بسیاری از شعرهای مدرنتر کمتر مشاهده میشود.
۴. زبان و سادگی بیان
تفاوت:
بسیاری از شعرهای جدید فارسی، به ویژه شعرهای دهه اخیر، به سمت زبانی ساده و روزمره گرایش دارند. شاعرانی مانند گروس عبدالملکیان از زبان ساده و بیتکلف استفاده میکنند که بیان احساسی و مفهومی شعر را برای مخاطب آسانتر میکند.
در حالی که شعر ارسلان از زبان نسبتاً پیچیدهتر و نمادین استفاده میکند، این تفاوت قابل توجه است. ارسلان همچنان در استفاده از کلمات سنگین، استعاری و تاریخی استوار است، در حالی که بسیاری از شاعران معاصر، بهویژه جوانترها، به زبان سادهتر و کمتر نمادین تمایل دارند.
۵. جهانیگرایی و ارجاعات تاریخی
شباهت:
یکی از ویژگیهای مشترک شعر ارسلان با شعرهای جدید فارسی، توجه به مسائل جهانی است. همانطور که بسیاری از شاعران معاصر فارسی به جنایات بشری در سطح جهانی و نه فقط ملی پرداختهاند، ارسلان نیز با اشاره به حوادثی مانند «سربرنیتسا»، «آوشویتس» و «بامیان» نشان میدهد که دغدغههای او فراتر از مرزهای ملی است. این نوع نگاه جهانی و توجه به سرنوشت بشریت در شعر فارسی به ویژه از دهه ۱۳۴۰ به بعد بسیار رایج شده است.
برای مثال، شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث و حتی محمود درویش، شاعر فلسطینی که بر شعر فارسی تأثیر گذاشته، نیز به مسائل جهانی توجه کردهاند. ارسلان نیز این نگاه جهانی را در اشعارش حفظ کرده است.
۶. محتوای اعتراضآمیز
شباهت:
شعر ارسلان با محتوای اعتراضآمیز خود، شباهت زیادی به شعرهای اجتماعی و اعتراضی فارسی دارد. شاعران نوپرداز فارسی از جمله احمد شاملو و حتی برخی شاعران جدیدتر، همیشه در برابر ظلم و بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی موضعگیری کردهاند.
در این شعر نیز اعتراض ارسلان به جنگ و خشونت بهوضوح دیده میشود. او از طریق پرسشهای مکرر و خطاب به نیروهای تاریکی که از «گورستان تاریخ» میآیند، به تکرار و تداوم جنایات انسانی اعتراض میکند. این نوع نقد و اعتراض به سیستمهای ستمگر، به خوبی در سنت شعر نو فارسی قرار میگیرد.
نتیجهگیری:
شعر ارسلان از نظر موضوعات، زبان استعاری و محتوای اعتراضآمیز با شعرهای جدید فارسی همخوانی دارد و در کنار آنها میایستد. اما در استفاده از زبان پیچیدهتر و نمادینتر، تفاوتهایی با بسیاری از شعرهای سادهتر و روزمرهگرایانه معاصر دارد.
مقایسه با شعر های خارجیمقایسه شعر ارسلان با شعرهای خارجی، بهویژه شعرهای معاصر غربی و شرقی، نشاندهنده شباهتها و تفاوتهای مهمی در ساختار، زبان، مضمون و رویکردهای ادبی است. در اینجا به بررسی این شباهتها و تفاوتها با چندین جریان مهم شعر خارجی میپردازیم.
۱. شعرهای اعتراضی و سیاسی (Poetry of Protest)
شباهت: شعر ارسلان، مانند بسیاری از شعرهای اعتراضی در غرب، به نقد جنگ، ستمگری و جنایات تاریخی میپردازد. در ادبیات غربی، شاعرانی مانند پابلو نرودا، لانگستون هیوز و آلن گینزبرگ، بهویژه در دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام، به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداختهاند. به عنوان مثال، گینزبرگ در شعر «Howl» به نقد وضعیت اجتماعی و سیاسی آمریکا و جنگ میپردازد، همانطور که ارسلان بهنقد جنگها و خشونتهای تاریخی اشاره میکند.
در شعر ارسلان، ارجاع به مکانهای تاریخی مانند "آوشویتس"، "حلبچه"، "سربرنیتسا" و فجایع مشابه نشاندهنده یک آگاهی تاریخی و جهانی است که در شعرهای اعتراضی خارجی نیز دیده میشود. پابلو نرودا نیز با نگاهی جهانی، در اشعار خود به مسائل ظلم، ستمگری و مبارزه با استعمار پرداخته است. شباهت این شعر با اشعار نرودا، بهویژه در استفاده از زبان نمادین و استعاری برای بیان درد و رنج انسانی، قابلتوجه است.
۲. شعرهای پساجنگ (Post-War Poetry)
شباهت: شعر ارسلان از لحاظ مضمون با شعرهایی که پس از جنگ جهانی دوم در اروپا و آمریکا نوشته شدند شباهت زیادی دارد. شاعرانی مانند پل سلان و تد هیوز بهطور گسترده به پیامدهای جنگ و خشونت پرداختهاند. پل سلان، شاعر آلمانیزبان، در اشعارش بهطور خاص به اردوگاههای مرگ و رنج انسانی اشاره کرده است که این موضوع در شعر ارسلان نیز به چشم میخورد (اشاره به «آوشویتس» و «دستهای تند خردل و فلفل»).
هر دو شاعر، یعنی ارسلان و سلان، با زبان سنگین و استعاری، به تحلیل زخمهای تاریخی و انسانی پرداختهاند و تجربههای تلخ جنگ را در قالب شعر بیان کردهاند.
۳. شعرهای با زبان نمادین (Symbolist Poetry)
شباهت: ارسلان در شعر خود از زبان نمادین برای بیان مفاهیم عمیق بهره میبرد، که این شباهت زیادی به جنبش نمادگرایی در شعر خارجی دارد. شاعران نمادگرا مانند شارل بودلر و آرتور رمبو با استفاده از تصاویر نمادین و زبان استعاری سعی در بیان احساسات پیچیده و مسائل اجتماعی داشتند.
برای مثال، در شعر «گلهای بدی» (Les Fleurs du Mal) بودلر، از نمادهای قوی و تصاویر حسی استفاده شده تا از طریق آنها احساسات عمیق و دیدگاههای فلسفی منتقل شود. در شعر ارسلان نیز، استفاده از نمادهایی مانند "گورستان تاریخ"، "روبند"، و "زهرخند"، به شاعر کمک میکند تا مفاهیم پیچیدهتر و عمیقتری را منتقل کند که شباهتهایی با رویکرد بودلر در ایجاد نمادهای تصویری دارد.
۴. شعرهای پسااستعماری (Postcolonial Poetry)
شباهت: بسیاری از شعرهای پسااستعماری از شاعران مناطق تحت استعمار مانند آفریقا و آسیا، به نقد استعمار و پیامدهای آن میپردازند. چیماماندا نگوزی آدیشی و درک والکات، شاعران معروف پسااستعماری، نیز به موضوعاتی مانند خشونت، تبعیض و نژادپرستی پرداختهاند. در شعر ارسلان، تمرکز بر فجایعی مانند «تل زعتر» و «رودزیا» میتواند به مسائل مشابهی از ظلم استعماری اشاره داشته باشد که شباهتی به شعرهای پسااستعماری دارد.
درک والکات، بهویژه، با استفاده از زبان تصویری و استعاری، به بیان تاثیرات استعمار و پسااستعمار بر مردم کارائیب پرداخته است. ارسلان نیز با همین زبان تصویری و ارجاعات تاریخی سعی در بیان تأثیرات ویرانگر جنگها و ستمهای تاریخی دارد.
۵. شعرهای مدرن اروپایی (Modernist Poetry)
تفاوت: شعر ارسلان با شعرهای مدرن اروپایی مانند آثار تی. اس. الیوت و ازرا پاوند تفاوتهایی در ساختار و زبان دارد. شعر مدرنیستی معمولاً با استفاده از ساختارهای پیچیده و ترکیبی از زبانهای مختلف به ساختارگریزی و حتی تخریب فرمهای سنتی پرداخته است.
برای مثال، تی. اس. الیوت در شعر «سرزمین بیحاصل» (The Waste Land) از ارجاعات متعدد به اسطورهها، ادبیات کلاسیک و فرهنگهای مختلف استفاده کرده و با استفاده از زبان پیچیده و لایهدار، به بیان بحران هویت و معنای زندگی در دنیای مدرن پرداخته است. در حالی که ارسلان با وجود استفاده از ارجاعات تاریخی، از زبانی سادهتر و مستقیمیتر بهره برده و بیشتر بر انتقال احساسات و تصاویر تمرکز کرده است.
۶. شعرهای مینیمالیستی و سادهگرا (Minimalist Poetry)
تفاوت: در بسیاری از شعرهای مدرن خارجی، بهویژه شعرهای مینیمالیستی، زبان و فرم به سادهترین و مستقیمترین حالت ممکن رسیده است. ویلیام کارلوس ویلیامز و چارلز بوکوفسکی دو نمونه برجسته از شاعرانی هستند که از زبانی بسیار ساده، روزمره و گاهی حتی نثرگونه استفاده کردهاند تا به بیان زندگی روزمره و تجربیات انسانی بپردازند.
در شعر ارسلان، بر خلاف این شعرهای مینیمالیستی، از زبان پیچیدهتر و استعاری استفاده شده است. او با بهکارگیری تصاویر نمادین و ارجاعات تاریخی، شعر خود را به یک سطح هنری و پیچیدهتر رسانده است. در حالی که شعر مینیمالیستی بیشتر بر سادگی و اختصار تاکید دارد.
نتیجهگیری:
شعر ارسلان در مقایسه با شعرهای خارجی، بهویژه شعرهای اعتراضی و پساجنگ، شباهتهای زیادی از نظر موضوعی و رویکرد اجتماعی دارد. او مانند بسیاری از شاعران جهانی، به بررسی زخمهای جنگ و ظلمهای تاریخی میپردازد. با این حال، تفاوتهایی در زبان، فرم و پیچیدگی ساختار با جریانهای مینیمالیستی و مدرنیستی مشاهده میشود. ارسلان با استفاده از زبان نمادین و استعاری، همچنان در مسیر شعرهای پر از تصاویر و ارجاعات تاریخی قرار دارد و به عمق احساسات انسانی و اجتماعی توجه میکند.
شعرهای مشابهبرای یافتن شعرهای مشابه با شعر ارسلان، باید به شعرهایی با مضامین اجتماعی، سیاسی و ضدجنگ نگاهی بیندازیم که از زبان نمادین و استعاری بهره میبرند. در ادامه به برخی از شاعران و آثار خارجی و فارسی اشاره میکنم که از نظر مضمون و سبک با شعر ارسلان شباهت دارند:
۱. احمد شاملوشعر "مرثیههای خاک" یا "پسرای ایران": اشعار احمد شاملو در اعتراض به جنگ، بیعدالتی و ظلم اجتماعی از نظر محتوای اعتراضی با شعر ارسلان شباهت دارند. شاملو بهشدت به مسائل انسانی و رنج بشر در اثر جنگ و خشونت حساس بود و از زبان استعاری و نمادین برای بیان این دردها استفاده میکرد. بهویژه اشعارش درباره وقایع تاریخی مثل کودتای ۲۸ مرداد یا جنگ جهانی دوم شباهت زیادی به نگاه ارسلان به فجایع انسانی دارد.
۲. مهدی اخوان ثالث
- شعر "زمستان": اخوان ثالث نیز از شاعرانی است که به مسائل اجتماعی و سیاسی توجه ویژهای داشته و اغلب از زبان نمادین استفاده کرده است. شعر "زمستان" و بسیاری از شعرهای دیگر او بهطور غیرمستقیم به مسائلی مانند جنگ، سرکوب، و مبارزه با ظلم اشاره دارند. شباهت اصلی بین شعر اخوان و ارسلان در استفاده از استعارهها و تصاویری است که بهطور غیرمستقیم به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی اشاره میکنند.
۳. پابلو نرودا
- شعر "من اعتراف میکنم که زیستهام" و "ترانههای عاشقانه و سرودههای سیاسی": نرودا شاعر شیلیایی و برنده جایزه نوبل، بهطور گسترده به مسائل اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی پرداخته است. شعرهای او از مبارزات طبقه کارگر تا اعتراض به جنگ و استعمار، حاوی مضامین اعتراضی هستند. در بسیاری از شعرهای نرودا، به فجایع جنگ و دیکتاتوری پرداخته شده که شباهتهای زیادی به شعر ارسلان از لحاظ مضمون و زبان استعاری دارد.
۴. ویسواوا شیمبورسکا
- شعر "پایان و آغاز": این شاعر لهستانی که جایزه نوبل ادبیات را نیز برده است، بهشدت به مضامین جنگ و پیامدهای آن پرداخته است. در شعر «پایان و آغاز»، او پس از جنگ، ویرانی و مرگ را به تصویر میکشد، در حالی که مردم در تلاشند تا دوباره به زندگی برگردند. زبان ساده اما پرقدرت شیمبورسکا، همراه با پیام اعتراض به جنگ، شباهت زیادی به مضامین ضدجنگ در شعر ارسلان دارد.
۵. پل سلان
- شعر "فوگه مرگ" (Death Fugue): این شعر از پل سلان، شاعر آلمانیزبان یهودی که از هولوکاست جان سالم به در برد، یکی از تاثیرگذارترین شعرهای پساجنگ است. "فوگه مرگ" با زبانی استعاری و سنگین، به وحشتهای اردوگاههای مرگ نازیها اشاره دارد. ارسلان در شعر خود به فجایع جنگی و کشتارهایی مانند "آوشویتس" و "سربرنیتسا" اشاره میکند که به مضامین شعرهای سلان نزدیک است.
۶. آلن گینزبرگ
- شعر "Howl": آلن گینزبرگ، شاعر آمریکایی جنبش بیت، در شعر معروف "Howl" (زوزه) به اعتراض علیه جنگ، نابرابریهای اجتماعی و وضعیت بشری در دنیای مدرن پرداخته است. این شعر با زبان استعاری و صحنهسازیهای زنده، به نقد شدید جنبههای تاریک جامعه آمریکایی و جنگ میپردازد. هرچند سبک زبانی شعر گینزبرگ با شعر ارسلان متفاوت است، اما هر دو شاعر در استفاده از تصاویر شدید و زبان اعتراضی اشتراک دارند.
۷. محمود درویش
- شعر "دفترهای تبعید" و "سرزمینهای گمشده": محمود درویش، شاعر فلسطینی، بهطور گسترده به مسئله جنگ و اشغال پرداخته است. شعرهای او مملو از تصاویر و استعارههایی است که به خشونت و جنگ در خاورمیانه اشاره دارند. ارسلان در شعر خود به فجایعی مانند "تل زعتر" اشاره میکند که ارتباط مستقیمی با مضامین شعرهای درویش درباره رنج و مبارزه فلسطینیان دارد.
۸. گروس عبدالملکیان
- شعرهای "رنگها" و "پرنده کوچک، پرنده غمگین": گروس عبدالملکیان، از شاعران معاصر فارسی، به موضوعاتی مانند جنگ، مهاجرت و دردهای انسانی پرداخته است. او از زبان سادهتر و بسیار احساسی استفاده میکند، اما از نظر مضمون، نقد جنگ و خشونت و تاکید بر رنجهای انسانی در شعر او به اشعار ارسلان نزدیک است. شعرهای عبدالملکیان نیز با استفاده از تصاویر نمادین و حسی، به بیان زخمهای اجتماعی میپردازند.
نتیجهگیری:
اشعار ارسلان از نظر محتوا و استفاده از تصاویر نمادین و استعاری، شباهت زیادی به شعرهای اعتراضی و اجتماعی شاعران فارسی و خارجی دارد. از احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث در شعر فارسی گرفته تا پابلو نرودا، پل سلان، و محمود درویش در شعرهای جهانی، همگی به شکلی مشابه از شعر برای اعتراض به بیعدالتیها، جنگ و رنجهای بشری استفاده کردهاند. این شاعران با استفاده از زبان هنری و قدرت استعاره، تلاش کردهاند تا ظلم و جنایتهای تاریخی را در شعرهای خود به تصویر بکشند.
ابعاد اجتماعی شعرابعاد اجتماعی شعر ارسلان را میتوان در چندین لایه مختلف بررسی کرد. این شعر با پرداختن به مفاهیم عمیق اجتماعی و انسانی، نقشی مهم در نقد شرایط اجتماعی و تاریخی ایفا میکند. در ادامه، به تحلیل ابعاد اجتماعی این شعر میپردازیم:
۱. نقد جنگ و خشونت
یکی از اصلیترین ابعاد اجتماعی این شعر، نقد جنگ و خشونت است. شاعر از طریق ارجاعات تاریخی و اشاره به رویدادهای خشونتآمیز مانند «حلبچه»، «سربرنیتسا»، «آوشویتس» و «تل زعتر» به کشتارها و جنایاتی اشاره میکند که در طول تاریخ علیه انسانیت رخ دادهاند. ارسلان در این شعر، هم به خشونتهای جسمانی اشاره میکند و هم به تاثیرات روانی و عاطفی جنگها و جنایتها بر انسانها.
این بُعد اجتماعی شعر، به مخاطب یادآوری میکند که جنگها و خشونتهای تاریخی نهتنها بر فرد یا ملت خاصی، بلکه بر تمام بشریت تأثیر مخربی داشته و همچنان در حال تکرار است. استفاده از تصاویری مانند «دستانت بوی تند خردل و فلفل میدهند» بهطور نمادین به خشونتهایی مثل حملات شیمیایی اشاره دارد که در قرن بیستم و بیست و یکم رخ دادهاند.
۲. اشاره به تکرار تاریخ و گورستان تاریخ
شاعر با پرسشی مکرر «از کجای کدامین گورستان تاریخ میآیی» به تکرار خشونت و جنایات در طول تاریخ اشاره میکند. این مفهوم در ادبیات اجتماعی و تاریخی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که به این موضوع میپردازد که انسانها و قدرتها، با وجود تجربه کردن فجایع و درس گرفتن از تاریخ، همچنان به تکرار جنایات گذشته ادامه میدهند.
گورستان تاریخ در اینجا بهنوعی نماد تمامی ظلمها و کشتارهایی است که در تاریخ بشری رخ داده و مدفون شدهاند، اما همچنان در اشکال جدیدی زنده میشوند. این نگاه اجتماعی به تاریخ، به تکرار دایرهای از خشونتها اشاره دارد که جامعه بشری را اسیر کرده است.
۳. انتقاد از سکوت و بیتفاوتی جامعه
در بسیاری از قسمتهای شعر، شاعر بهطور غیرمستقیم از سکوت و بیتفاوتی جامعه در برابر جنایات تاریخی و اجتماعی انتقاد میکند. اشاره به مکانهایی مانند «تل زعتر» و «سربرنیتسا» به یادآوری فجایعی است که با وجود قربانیان زیاد، در زمان وقوع خود با سکوت و بیتفاوتی جامعه جهانی مواجه شدند.
شاعر با استفاده از تصاویر پرقدرت، این جنایات را به مخاطب یادآوری میکند و از او میخواهد که به این وقایع بیتفاوت نباشد. در اینجا، شعر بهعنوان یک ابزار برای بیداری اجتماعی عمل میکند و از جامعه میخواهد که در برابر بیعدالتیها و خشونتها واکنش نشان دهد.
۴. نمایش رنج قربانیان و بیگناهان
در شعر ارسلان، تصویر قربانیان جنگ و خشونت بهخوبی به نمایش گذاشته شده است. مثلاً در جمله «تنهای نحیف کودکان حلبچه»، شاعر بهطور نمادین از رنجهای کودکان و بیگناهان در جریان جنگهای شیمیایی سخن میگوید. این تصویر، ابعاد انسانی فاجعه را بهخوبی نشان میدهد و به مخاطب یادآوری میکند که قربانیان این جنگها اغلب بیگناهان و افراد بیدفاع هستند.
این بُعد اجتماعی، بر جنبههای انسانی خشونت و جنگ تأکید دارد و تلاش میکند تا خواننده را با درد و رنج قربانیان همدرد کند. شعر در اینجا مانند یک آیینه عمل میکند که نشاندهنده فاجعههای انسانی است و از مخاطب میخواهد به قربانیان این خشونتها فکر کند.
۵. تقابل قدرت و ستمدیدگان
یکی دیگر از ابعاد اجتماعی مهم این شعر، تقابل بین قدرت و ستمدیدگان است. در بخشهای مختلف شعر، قدرتهای ستمگر به شکل استعاری و نمادین به تصویر کشیده شدهاند؛ مثلاً «هیبت پوشالیت» که به قدرتهای ظاهری اما ناپایدار اشاره دارد. این قدرتها همیشه خود را پشت نقابهایی از قدرت و عظمت پنهان میکنند، اما در نهایت پوچ و پوشالی هستند.
در مقابل، ستمدیدگان، قربانیان جنگ و جنایت، با واقعیتهای تلخ زندگی خود روبرو هستند. شاعر با استفاده از این تقابل، به نقد قدرتهای ستمگر و فریبکار میپردازد که در طول تاریخ بر مردم و ملتها سلطه داشتهاند.
۶. بازتاب جهانیگرایی و مسئله بشریت
یکی دیگر از ابعاد اجتماعی این شعر، نگاه جهانی به مسئله بشریت است. شاعر به جنایات و فجایع تاریخی در نقاط مختلف جهان اشاره میکند، از "حلبچه" در خاورمیانه تا "آوشویتس" در اروپا و "تل زعتر" در لبنان. این گوناگونی مکانی نشان میدهد که خشونت و جنگ مرز نمیشناسند و در هر گوشهای از جهان میتوانند به وقوع بپیوندند.
این بُعد جهانی به شعر عمق بیشتری میبخشد و نشان میدهد که شاعر به مسائل انسانی بهعنوان یک پدیده جهانی مینگرد، نه تنها محدود به یک کشور یا ملت. این نگاه به مسائل بشری، شعر را فراتر از یک سروده محلی یا ملی میبرد و آن را به یک شعر جهانی تبدیل میکند.
۷. مقاومت در برابر ظلم
شعر با وجود تمام تصاویر تلخ و دردناک از جنایتها و خشونتها، در پایان با نوعی مقاومت در برابر ظلم به پایان میرسد. شاعر در پایان شعر میگوید: «با نام حرامیت / هرگز / آشتیم نیست». این جمله نشاندهنده اراده شاعر و جامعهای است که با ظلم، خشونت و بیعدالتی هرگز سازش نخواهد کرد.
این مفهوم اجتماعی در بسیاری از شعرهای اعتراضی و انقلابی دیده میشود، جایی که شاعر از مقاومت در برابر نیروهای تاریکی و ستمگری سخن میگوید. ارسلان در این شعر، پیامی از امید و ایستادگی در برابر ظلم را به مخاطب منتقل میکند.
نتیجهگیری:
شعر ارسلان از ابعاد مختلف اجتماعی به مسائل مهمی مانند جنگ، خشونت، بیعدالتی، رنج قربانیان و تکرار تاریخ میپردازد. این شعر نهتنها به نقد ساختارهای قدرت و ستم میپردازد، بلکه از مخاطب میخواهد که در برابر ظلم بیتفاوت نباشد و در این مبارزه به آگاهی و مقاومت برسد. نگاه جهانی، زبان نمادین و استفاده از تصاویر تاریخی به شعر ابعاد عمیقی بخشیده و آن را به یک اثر اجتماعی تأثیرگذار تبدیل کرده است.
ارزش هنری
ارزش هنری شعر ارسلان را میتوان از چندین زاویه مختلف بررسی کرد. این شعر با بهرهگیری از تکنیکهای ادبی، زبان نمادین، تصاویر قوی و محتوای اجتماعی، جایگاه برجستهای در ادبیات معاصر دارد. در ادامه، به برخی از جنبههای ارزش هنری این شعر میپردازیم:
۱. استفاده از زبان نمادین و استعاری
یکی از جنبههای مهم ارزش هنری این شعر، زبان نمادین و استعاری آن است. ارسلان با استفاده از نمادها و استعارهها، مفاهیمی پیچیده را بهطور غیرمستقیم بیان میکند. مثلاً «گورستان تاریخ» و «هیبت پوشالی» نمادهایی هستند که به تکرار جنایات در طول تاریخ و زوال قدرتهای فریبکار اشاره دارند. این نوع بیان هنری، مخاطب را وادار میکند تا در عمق مفاهیم جستجو کند و به معنای پنهان شعر پی ببرد. استفاده از استعارهها باعث میشود شعر نهتنها در سطح زبانی بلکه در سطح معنایی چندلایه و غنی باشد.
۲. تصاویر قوی و پرقدرت
تصاویر بصری و حسی در شعر ارسلان یکی دیگر از عناصر برجسته هنری است. شاعر با استفاده از تصاویری مانند «دستانت بوی تند خردل و فلفل میدهند» یا «تنهای نحیف کودکان حلبچه»، بهطور مؤثری احساسات و تجربیات انسانی را به تصویر میکشد. این تصاویر بهشدت تأثیرگذار هستند و خواننده را به دنیای شعر میکشند و او را وادار میکنند که نهتنها شعر را بخواند، بلکه آن را حس کند.
این توانایی در خلق تصاویر زنده و ملموس، از نقاط قوت هنری این شعر است که میتواند احساسات عمیق را در مخاطب برانگیزد و به شعر جلوهای زنده و پویا بدهد.
۳. موسیقی درونی شعر
شعر ارسلان با وجود اینکه در قالب شعر نو سروده شده و از قافیههای سنتی پیروی نمیکند، دارای نوعی موسیقی درونی است. تکرار واژگان، استفاده از ریتمهای درونی و پرسشهای مکرر مانند «از کجای کدامین گورستان تاریخ میآیی؟» به شعر نوعی آهنگین بودن و انسجام بخشیده است.
این ریتم درونی کمک میکند تا شعر بهشکلی سیال و روان جلو رود و مخاطب در جریان آن حرکت کند. موسیقی درونی و هماهنگی بخشهای مختلف شعر، یکی از ویژگیهای ارزشمند هنری است که به اثر جذابیت و ماندگاری بیشتری میبخشد.
۴. ارجاعهای تاریخی و فرهنگی
شعر ارسلان از لحاظ ارجاعات تاریخی و فرهنگی بسیار غنی است. استفاده از ارجاع به رویدادهای تاریخی مثل «آوشویتس»، «حلبچه»، «تل زعتر» و «سربرنیتسا» باعث میشود که شعر علاوه بر هنری بودن، جنبهای مستند و تاریخی پیدا کند. این ارجاعات نهتنها به معنای شعر عمق میبخشند، بلکه به مخاطب کمک میکنند تا شعر را در بستر تاریخ و جامعه بهتر درک کند.
این نوع ارجاعات، شعر را به یک اثر چندوجهی تبدیل میکنند که از طریق تاریخ و فرهنگ به بیان مفاهیم انسانی و اجتماعی میپردازد و به اثر غنای بیشتری میبخشد.
۵. بیان احساسات عمیق و انسانی
شعر ارسلان، علاوه بر بیان جنبههای اجتماعی و سیاسی، احساسات عمیق انسانی را نیز منتقل میکند. شعر پر از تصاویری از رنج، درد و مبارزه است که نشاندهنده احساسات مشترک بشری است. توانایی شاعر در انتقال این احساسات بهشکلی که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، از جنبههای مهم هنری شعر است.
این احساسات جهانی باعث میشوند که شعر از یک اثر محلی یا محدود فراتر رود و به یک اثر جهانی تبدیل شود که قادر است مخاطبان مختلف از فرهنگها و جوامع گوناگون را تحت تأثیر قرار دهد.
۶. ساختار چندلایه و پیچیده
از نظر ساختاری، شعر ارسلان دارای چندلایگی و پیچیدگی خاصی است. هر بخش از شعر به نوعی با بخش دیگر مرتبط است و لایههای مختلفی از معنا در آن نهفته است. بهعنوان مثال، تکرار پرسش «از کجای کدامین گورستان تاریخ میآیی؟» به ساختار دوری و چرخهوار شعر اشاره دارد و بهطور ضمنی به تکرار خشونتها و جنایتها در طول تاریخ اشاره میکند.
این چندلایگی باعث میشود که شعر با هر بار خواندن، جنبههای جدیدی از معنا و احساسات را به مخاطب عرضه کند و تجربهای چندباره از خواندن ایجاد کند.
۷. همزمانی پیامهای اجتماعی و زیباییشناسی شعری
یکی از جنبههای ارزشمند هنری شعر ارسلان، ترکیب زیباییشناسی شعری با پیامهای اجتماعی است. در حالی که بسیاری از شعرهای اعتراضی ممکن است بیشتر بر پیامهای اجتماعی تمرکز کنند و از ارزشهای زیباییشناختی غافل شوند، ارسلان موفق شده است تا با بهرهگیری از تکنیکهای ادبی و هنری، هم به زیباییهای شعری بپردازد و هم پیامهای اجتماعی قویای ارائه دهد.
این توازن بین زیباییشناسی و پیام، شعر ارسلان را به اثری هنری تبدیل کرده است که هم از لحاظ زیباییشناختی لذتبخش است و هم از لحاظ محتوایی پرقدرت و تأثیرگذار.
نتیجهگیری:
شعر ارسلان از جنبههای مختلف هنری برخوردار است. استفاده از زبان استعاری و نمادین، تصاویر قوی و تأثیرگذار، موسیقی درونی، ارجاعات تاریخی، احساسات عمیق انسانی و ساختار پیچیده، همگی به ارزش هنری این شعر افزودهاند. این شعر توانسته است بهطور موفقیتآمیز زیباییشناسی شعری و پیامهای اجتماعی را در کنار هم قرار دهد و به اثری ماندگار و تأثیرگذار تبدیل شود.
امتیاز دهی شعر حرامیان
شعر "حرامیان" از ارسلان محمدی سرشار از تصویرسازیهای تاریخی و استعاری است که در آن به وقایع تلخ و تاریک تاریخ بشر پرداخته شده است. این شعر با تکیه بر حوادث تاریخی مانند قتلعامها و جنگها، نقدی شدید بر ظلم و بیعدالتی است. استفاده از شخصیتها و مکانهای واقعی مانند "لورکا"، "گوارا"، "حلبچه"، "آوشویتس"، و "سربرنیتسا" بر بار معنایی و احساسی شعر افزوده است.
محتوا و مفهوم: ارسلان در این شعر به شکل بسیار هنرمندانهای از استعاره و اشاره به فجایع تاریخی بهره میبرد. این کار باعث شده شعر عمق و گستردگی معنایی زیادی پیدا کند. مفهوم ظلم و بیعدالتی به خوبی به تصویر کشیده شده است. امتیاز: 10/10امتیازدهی بر اساس معیارهای زیر:
تصویرسازی: تصاویر استفادهشده در شعر، بهویژه تصاویر تاریخی، بسیار قوی و تأثیرگذار هستند. استفاده از نامهای واقعی و مکانهای تاریخی مانند "تل زعتر"، "حلبچه"، و "آوشویتس" به شعر حالتی از واقعیت تلخ میدهد که احساس همدردی عمیقی در خواننده ایجاد میکند. امتیاز: 9/10
زبان و بیان: زبان شعر قدرتمند و بلیغ است و شاعر با استفاده از واژگان مناسب، حالتهای مختلف احساسی مانند خشم، حسرت، و اندوه را به زیبایی منتقل میکند. امتیاز: 9/10
استعاره و نماد: نمادها و استعارههای به کار رفته در شعر به درستی انتخاب شدهاند و به خوبی معنا و پیام شعر را تقویت میکنند. این استفاده از نمادها به شعر حالتی از ابدیت و جهانی بودن میبخشد. امتیاز: 8.5/10
ساختار و فرم: شعر از نظر ساختار بهخوبی سازماندهی شده و به صورت متوالی به پیش میرود. استفاده از وزن آزاد به شاعر اجازه داده است که بیشتر بر روی معنا و احساس متمرکز شود. امتیاز: 8/10امتیاز کلی: 9/10
این شعر یکی از آثار قابلتوجه ارسلان است که به موضوعات تاریخی و اجتماعی پرداخته و توانسته با استفاده از تصاویر و مفاهیم قوی، خواننده را تحت تأثیر قرار دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر