با نی لبک کدام قبیله سرگردان
ترانه ی تنهاییت را
باید زمزمه کرد
در بی هدف گشوده می شود
بر فضای خالی آشنا
بی دیدگانی که به انتظار
تشویش رسیدنت را
تاب آورده باشد
ارسلان
۱۳۸۶/۵/۹
تهران
ترانه ی تنهاییت را
باید زمزمه کرد
در بی هدف گشوده می شود
بر فضای خالی آشنا
بی دیدگانی که به انتظار
تشویش رسیدنت را
تاب آورده باشد
کجایی غریبی است
" سوالی به ناگاه "
تا عمق باور تعلق را
یک باره
به مانند ذره ای بی مقدار
معلق سازد
" سوالی به ناگاه "
تا عمق باور تعلق را
یک باره
به مانند ذره ای بی مقدار
معلق سازد
من اینجایم
غریبانه
در سرزمین قبیله ای خویش
با تکرار بر گرفته های دور
غریبانه
در سرزمین قبیله ای خویش
با تکرار بر گرفته های دور
و تو
در غربت انحنای هجاهایی که
در نهایت دشواری
واژه گان سرزمینت را
تکرار می کنند
در غربت انحنای هجاهایی که
در نهایت دشواری
واژه گان سرزمینت را
تکرار می کنند
در بی هدف گشوده می شود
بر آشنایی همیشگی
با تشویش دیدگانی که
فضای خالی رامی جوید
بر آشنایی همیشگی
با تشویش دیدگانی که
فضای خالی رامی جوید
با نی لبک کدام قبیله سرگردان
تنهایی ترانه ات را
باید زمزمه کرد
تنهایی ترانه ات را
باید زمزمه کرد
۱۳۸۶/۵/۹
تهران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر