چشمانی دریده
دوخته از پشت لایه های رنگین بزک
اشتیاق تند هوسناکی
دوخته از پشت لایه های رنگین بزک
اشتیاق تند هوسناکی
که شرم را
دیر هنگامی است
به فراموشی سپرده است
هر گردش مردمکی
دعوتی است
به مهمانی نا خوانده
با عطش بیداد گریز
از ویرانی تنهایی
در غبار لحظه های تخدیری فراموشی
باران واژه گان ناشنیده
در تکرار هجاهایی غریب
با جامه گانی که انحنای عریانی را
بی دریغ
چوب حراج میزنند
تنها
در جمع تنهایان شبح وار
در جستجوی کنجی به اصرار
بی یافتن اندک مجال پیوندی
تا درک بی حاصلی خاک سترون را
آسان تر نماید .
ارسلان -تهران
۱۳۸۴/۱۲/۲۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر